چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ - ۱۶:۲۳

اندر احوال سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران (۲)

از ترسیم فلاکت تا یأس و ناامیدی/ وقتی فیلم های کوتاه در راستای سیاست‌های ابلاغی نظام لیبرالیسم تولید می‌شوند!

سی‌و‌ششمین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران

سینماپرس: عموم آثار سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، دارای ادبیات خاص و مشخصی هستند و جملگی لغت‌نامه مشترکی با هم مرور نموده‌اند و آن هم فلاکت است و از این جهت می‌توان گفت فیلم‌هایی که به طور ویژه و اغراق‌آمیز به معضلات اجتماعی پرداخته‌اند و تنها تصویرگر سیاهی‌ها و مشکلات هستند.

سید عرفان فاطمی/ سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران با فراز و نشیب فراوان در نحوه انتخاب فیلم ها، شیوه مدیریت اجرایی جشنواره، بخش داوران، مراسم اختتامیه و انتخاب نامزدهای بخش های مختلف و بالاخص توزیع جوایز پایان یافت. فارغ از بحث های اجرایی و پیرامونی جشنواره و به ویژه توجه به وضعیت اسفبار انجمن سینمای جوانان ایران و سردرگمی ویژه متولیان آن در حال حاضر که به صورت مختصر در یاداشت گذشته اشاره شد؛ آنچه که اکنون و در موعد پس از جشنواره از اهمیت بیشتری برخوردار است توجه به جریان شناسی تولیدات حال حاضر فیلم کوتاه و بررسی محتوای ارائه شده در جشنواره سی و ششم به عنوان رویداد مهم و جریانساز در عرصه سینمای کشور می باشد. موضوعی که به مراتب از اهمیت بالایی برخوردار است و نقشی تعیین کننده در آینده جریان فیلم سازی در کشور را برعهده دارد.



بی تردید به منظور بهبود وضعیت کنونی سینمای ایران و هدایت دغدغه ها به سمت مسائل اساسی و فرهنگی کشور، حوزه تولیدات فیلم کوتاه به عنوان نخستین حضور سینمایی جوانان مستعد وهنرمند، در حکم پتانسیلی ویژه برای نجات سینما و همچنین فرهنگ از وضعیت کنونی است؛ چرا که اگر دغدغه ها و استعدادهای جوان و با انگیزه در سمت و سوی حل مشکلات و حرکت در مسیر صحیح ریل‌گذاری شود، سبب تغییر اوضاع ولنگار کنونی و نجات سینما و به طور کلی فرهنگ خواهد بود.




پس در چنین شرایط حساسی که مردم مسلمان ایران با انواع و اقسام مشکلات ناشی از حاکمیت قبیله‌ی بنفش بر مصدر اجرایی کشور روبرو بوده و دغدغه‌ی بی‌شماری را به سبب بی‌تدبیری مسئولان در عصر حاضر تحمل می نمایند و همچنان به عنوان ملتی سربلند و راست قامت در حال رویارویی با دشمن بیرونی و در عین حال مواجهه با جهل و نادانی و در برخی موارد اغراض و امراض برخی از متولیان امر در اداره کشور می باشند و ...؛ صنعت سینمای ایران وظیفه سنگینی را در راستای کاهش مشکلات مردم و کمک به حل معضلات اجتماعی عهده دار می باشد؛ وظیفه ای مهم که مبتنی بر آن صنعت سینما سعی می کند تا به سراغ واقعیت های سیاه و تلخ جامعه ی پیرامونی خود رفته و با پرهیز از هر گونه سیاه نمایی، تمامی آنچه را که در واقعیت می بیند، روایت نماید و در عین حال سعی می کند تا به روایت صرف اکتفا نکرده و راهکار خود از برای بهبود شرایط موجود را به مخاطبان خود ارائه دهد.


در این شرایط بدیهی است که هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که صنعت سینما بتواند تحت لوا و در پوشش ژانر اجتماعی با جلوه‌گری و بیان مفرط مشکلات باری از رنج های مردم بردارد و بجای آنکه برای مردم راهکار و الگوهای مناسب جهت برون رفت از مضیقه را ارائه نماید و دیدگاه حل مسئله در تقابل با مشکلات را به نمایش درآورد و ... بخواهد به صورتی افراطی اقدام به ترسیم سیاه بختی جامعه و فلاکت مردم در کلاف سردرگم معضلات نماید و این در حالی است که جشنواره فیلم کوتاه در مسیری متفاوت از وظایف و رسالت حرفه ای خود، امروزه چنین مسیری را دنبال می نماید.



بر این اساس موضوع و محتوای عموم آثار به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران نه تنها بر ابعاد غیر واقعی بسیاری از موضوعات و به تعبیری مشکل‌تراشی در فضای اجتماعی کشور مبادرت می ورزد؛ بلکه به صورتی منحط سعی می کند تا با ترسیم سیاهی مطلق و تصویرسازی از فلاکت انسان مسلمان ایرانی، کورسوی امید را از برای مخاطبان خود زایل سازد و از این جهت می توان جهت‌گیری عموم تولیدات فیلم کوتاه در بخش ملی داستانی از جشنواره سی و ششم را بر بستر سنی کودک و نوجوان و با تمرکز بر حوزه زنان و با محتوای مغایر با سبک زندگی اسلامی و ایرانی و بعضا ضدیت مستقیم با دین و شریعت جمع‌بندی نمود.



این گونه بود که در میان تولیدات به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران که با رویکرد انتقادی به برخی از احکام مسلم و عقلی دین اسلام پرداخته شده، حضور پررنگ فیلم های ضد حکم قصاص برجسته می باشد؛ آثاری که با توسل به سوژه های مختلف با هدف درگیر کردن احساس مخاطب و به نوعی تلخ نمودن مطلق احکام الهی و به تبع آن سبک زندگی اسلامی در منظر مخاطبان خود می پردازند.



از این جهت در چندین اثر با استفاده از سوژه های مشابه در قالب داستان های متفاوت این حکم به چالش کشیده شد. در فیلم هایی مانند حلق آویز و اجباری و همچنین تا حدودی لکه، فیلمسازان به سراغ افرادی رفته اند که مسئولیت اجرای حکم قصاص و اعدام مجرمان را بر عهده داشتند و روایت شدند.



فیلم کوتاه حلق آویز  (به کارگردانی رقیه توکلی) قصه مامور زن اجرا کننده حکم اعدام است که اثرات ناشی از آن در زندگی روزمره او نمود داشته و علاوه بر تلخی موجب سنگین شدن وزن او به دلیل خوردن بیش از حد غذا شده است و جالب آن است که در فیلم کوتاه اجباری (به کارگردانی محمدجواد خورشا) سرباز مامور به اعدام به دلیل درگیری احساسی و شک و تردید از کشتن مجرم حتی با علم به اضافه خدمت، امتناع می ورزد.



مُحاق (به کارگردانی کیوان عدالتی‌فرد) نیز عنوان فیلم کوتاه ضد قصاص دیگری است که فرد اعدامی قبل از اجرای حکم به کما می رود و همسر او بدنبال عدم موفقیت در گرفتن رضایت از شاکی و همچنین تعویق حکم قضایی تصمیم به بخشش اعضای او می کند. فیلم مذکور به لحاظ حقوقی دچار خدشه است زیرا اعدام در چنین موقعیتی نیاز به الزامات و شرایط ویژه‌ای دارد و صرف به هوش آمدن مجرم برای اجرای حکم اعدام کفایت نمی کند.




البته ضدیت با سبک زندگی اسلامی و احکام و حدود الهی در عموم تولیدات به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به نحوی بود که اثری همچون فیلم کوتاه مطرود (به کارگردانی امیر مهندسیان) در قالب روایت داستانی طنز گونه با محوریت شغل مرده‌شوری، اقدام به هجو سبک زندگی اسلامی می نمود و ... شاید چندان از قابلیت توجه برخوردار نباشد. اثری که طی آن مرد مرده‌شور به دلیل نبود جنازه، احکامی را که برای غسل میت باید انجام داد، فراموش کرده و زن سعی در آموزش همسر و یافتن مرده دارد و ...


همچنین در تعداد قابل توجهی از تولیدات عرضه شده در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران می توان به وضوح نوع نگاه اپوزیسیون و مخالفت صریح با حاکمیت جمهوری اسلامی را مشاهده نمود که در این میان طعنه های سیاسی و حاکمیتی به وجه مشترک بسیاری از آثار تبدیل شده و برخی از این نوع فیلم ها به طور مستقیم به انتقاد از نظام جمهوری اسلامی پرداخته و نظام را مسبب تمام اتفاقات سیاه و فلاکت انسان ایرانی معرفی می کنند.


به عنوان مثال در فیلم کوتاه جذر بیست‌سالگی (به کارگردانی رقیه توکلی) دختری دانشجو در تصادف کشته می شود که مسبب آن انقلاب اسلامی روایت می شود! اگر چه اتفاقات تلخ کشته شدن دانش آموز و دانشجو در تصادفات برای هر انسانی تلخ و غم انگیز است اما نسبت دادن این امر به حاکمیت جمهوری اسلامی و معرفی کل نظام به عنوان مسئول مرگ نخبه دانشجویی امری نابجا و زننده است. باید سوال نمود که آیا اگر این اتفاق در فرانسه و یا هر کشور دیگر اروپایی رخ داده بود متولیان فرهنگی و سینمایی این کشور اساسا اجازه می دادند که اثری ساخته شود و در آن دانشجو در خیابانی به نام روز پیروزی این انقلاب دچار حادثه شود؟



فیلم کوتاه ضدضربه (به کارگردانی عادل تبریزی) نیز می تواند مصداقی دیگر از آثاری باشد که در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به صورت نمادین به نقد و تمسخر حاکمیت نظام جمهوری اسلامی می پردازد و به صراحت نشان می دهد که انقلاب اسلامی پس از چهل سال در همان ابتدای مسیر فرومانده و پیشرفت کشور تنها در گرو توسل به مبانی لیبرالی و پذیرش حاکمیت نظام لیبرالیسم در ارکان جامعه می باشد.



همچنین فیلم کوتاه موناکو (به کارگردانی آرمان خوانساریان) نیز نمونه ای دیگر از این قبیل تولیدات حمایت شده توسط انجمن سینمای جوانان ایران است که به صورتی کاملا سیاه، افراد ضعیف و متوسط جامعه را غرق در مشکلات عدیده نشان داده و قشر مرفه را به عنوان مسئولان نظم و صاحب ثروت و قدرت به تصویر می کشد و موجب می شود تا مخاطب به صورتی ویژه انقلاب اسلامی را مسبب تمامی این سیاهی و فلاکت انسان ایرانی انگارد.




البته عموم آثار سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، دارای ادبیات خاص و مشخصی هستند و جملگی لغت‌نامه مشترکی با هم مرور نموده‌اند و آن هم فلاکت است و از این جهت می‌توان گفت فیلم‌هایی که به طور ویژه و اغراق‌آمیز به معضلات اجتماعی پرداخته‌اند و تنها تصویرگر سیاهی‌ها و مشکلات هستند نیز عموما در دسته آثار معارض و منتقد نسبت به حاکمیت جمهوری اسلامی تفکیک و دسته‌بندی می شوند.



سوای نظر از وجاهت ضد حاکمیتی بسیاری از تولیدات به نمایش درآمده در جشنواره سی و ششم آنچه که بر شدت تاثیرگذاری این آثار می‌افزاید؛ توجه آن بر مخاطب نوجوان می باشد و این جهت یکی از جنبه‌های مخاطرهآمیز این دوره از جشنواره فیلم کوتاه تهران محسوب می‌شود. فیلم‌هایی با سوگیری بر حوزه سنی نوجوانان که یکی از مصادیق واقعی تزریق تلخی و اندوه به مخاطب محسوب می شود.



قطعا اهمیت دوره سنی نوجوان ( Adolescence ) امروزه بر کسی پوشیده نیست و این در حالی است که به دلیل بی‌توجهی متولیان امر و شاید عدم فهم و یا دغدغه لازم در آنها به منظور برنامه‌ریزی آموزشی و تربیتی برای ایشان؛ عملا در هیچ یک از حوزه ‌های فرهنگی و بالاخص صنعت سینما هدف گذاری صحیحی برای این گروه سنی صورت نپذیرفته و ...؛ از این جهت حضور معنی‌دار تعداد قابل توجهی فیلم کوتاه برای این رده سنی و با موضوع نوجوانان می‌تواند هشداری باشد مبنی بر تمرکز اغیار بر این گروه سنی!


به عبارتی دیگر؛ وقتی در داخل هیچ برنامه مدون و دغدغه پیگیری برای تولید آثار فرهنگی و به صورت شاخص سینمایی حول رده سنی نوجوانان وجود ندارد؛ عملا حضور تعداد قابل توجهی فیلم کوتاه تنها می تواند به معنی استقبال جشنواره‌های بین‌المللی و تمرکز نهادهای بین‌المللی برای پیگیری اجرایی شدن منویاتشان از برای این گروه سنی و با ابزار سینما در ایران اسلامی قلمداد شود.



متاسفانه وضعیتی که در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران برای نوجوان مسلمان ایرانی ترسیم می‌شود سیاه و تاریک و پر از یاس و ناامیدی، بزهکاری، جنایت، افسردگی، رها شدگی و نداشتن آینده امیدبخش و در یک کلام، فلاکت است. نوجوانی که در ایران درگیر مشکلاتی فراتر از توان و سن خویش است و چنین فضایی اگر چه برای مخاطب خارجی که با جامعه ایران آشنایی دارد بسیار عجیب است؛ اما قطعا ساخت چنین آثاری توسط سینماگر ایرانی و بعضا با بودجه‌های حمایتی دولت، می‌تواند به عنوان حکم تایید باشد و به طور کلی برای مخاطب عام چنین آثاری، القا کننده فضای حاکم بر فیلم ها در راستای تعمیم آن به تمامی افراد این گروه سنی در ایران است.



البته تعداد ویژه ای از مجموع این تولیدات با موضوع نوجوانان و مواد مخدر در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران اکران شد که به فجیع ترین شکل ممکن ساخته پرداخته شده و نوجوان تصویر شده در این فیلم‌ها به جهت جلب نظر جشنواره‌های خارجی در اوج سیاهی و به صورتی حرفه ای همچون سابقه‌داران این حوزه تصویر شده اند.



در این میان دختر نوجوان فیلم کوتاه امتحان (به کارگردانی سونیا حداد) که نامزد دریافت جایزه بهترین کارگردانی، فیلم نامه و نامزد بخش سینمای ملی شد، به حرفه ای ترین وجه ممکن  مواد همراه خود را از دید مدیر مدرسه پنهان کرده و می‌بلعد. در ادامه این دختر با حالت زجرآوری بسته را از درون معده خود خارج می کند.



پر واضح است که چنین فیلمی مورد استقبال جشنواره های خارجی قرار خواهد گرفت و در راستای سیاست های آنان نماینده‌ای از دانش‌آموزان ایرانی را به جهان معرفی خواهد نمود.



فیلم کوتاه دم اژدها (به کارگردانی سعید کشاورز) نیز دیگر فیلم این حوزه بود که دو نوجوان مواد فروش را به تصویر کشیده که یکی از آنها مرتکب قتل نیز می‌شود. این دو نوجوان در این فیلم کوتاه، به هیبت مردانی حرفه‌ای و سرشاخه توزیع کننده مواد مخدر، معرفی شدند که در سیاه ترین حالت ممکن و با همکاری ناظم مدرسه به عنوان دلال به این امر اشتغال داشتند!



فیلم کوتاه دراپ (به کارگردانی شاهین حق‌شعار) نیز دیگر فیلم دردناک با این موضوع بود. دختری حرفه‌ای که توزیع کننده مواد مخدر است و هر آسیبی که متوجه یک دختر خیابانی باشد را تجربه کرده است.




نکته دیگری که در این فیلم‌ها به چشم می خورد مدرسه‌گریزی و به نوعی تخریب بخش آموزش است. باید دقت شود که با وجود تمام انتقادات به حقی که در این زمینه متوجه بخش آموزش کشور است اما با این وجود نباید به این گونه تخریب‌ها در راستای اهداف تعیین شده در سند ۲۰۳۰ یونسکو دامن زده شود. سندی که با عنوان رسمی دگرگون ساختن جهان ما: دستور کارش ۲۰۳۰ برای توسعه پایا ( Transforming our world: the ۲۰۳۰ Agenda for Sustainable Development ) درحال پیاده‌سازی و تاثیرگذاری بر ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری از کشورها و به ویژه ایران اسلامی بوده و ساخت آثار سینمایی فوق‌الذکر به خوبی می‌تواند ضمن ایجاد فشار خارجی به منظور پیاده‌سازی مفاد این سند؛ همراهی ویژه برخی از مسئولان و دست‌اندرکاران عرصه فرهنگی را برای اعمال گسترش و عمومیت یافتن تعالیم این سند در جامعه را موجب شود.


البته فلاکت نوجوان ایرانی تنها با مواد مخدر ترسیم نمی شود و از سایر فیلم‌های جشنواره سی و ششم با محوریت و موضوع گروه سنی نوجوان می‌توان به نمونه‌هایی اشاره نمود که شخصیت اصلی اثر را نوجوانانی در شرایط نابسامانی‌های مختلف  شامل می‌شود. نوجوانانی که عمدتا به دلیل مشکلات مالی خانواده و یا نداشتن یکی از والدین در نقشی فراتر از حد یک نوجوان در خانواده ظاهر می‌شوند. فیلم‌هایی که خانواده مسلمان ایرانی در آن به عنوان اجتماعی ضعیف و مستضعف مادی و فکری فرهنگی روایت می‌شوند که یا درگیر مسائل مادی بوده و یا اختلافات پدر و مادر، نوجوان را وارد دنیای دیگری می‌سازد.


در این گونه آثار نوجوان غرق در مشکلاتی ترسیم می‌شوند که به صورت جبر اجتماعی بر ایشان تحمیل شده و آنها را از مدرسه و هر آنچه اقتضائات این دوران است باز می‌دارد و در آرزو و رویای نداشته‌ها ایام را سپری می‌سازند. گاهی حتی غرق شدن در این مشکلات باعث از دست دادن جان ایشان نیز شده و یا اوضاع نابسامان سبب تبدیل این نوجوانان به انسان‌هایی بزهکار و حتی قاتل می شود.
  


اکثر نوجوانانی که در این فیلم ها روایت می‌شوند محروم‌اند و قطعا مخاطب این آثار چاره‌ای از برای نجات نوجوان مظلوم ایرانی از این فلاکت اجتماعی متصور نخواهد شد جُز آنکه بر دستورالعمل‌های ابلاغی نظام لیبرالیسم در قالب سندهایی همچون سند ۲۰۳۰ یونسکو تمسک جُسته و سعی نماید تا ضمن دوری از داشته‌های فرهنگی خود و اعلام برائت تمدنی؛ تمام همت خود را معطوف تحقق ۱۷ هدف بند اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه این سند در جامعه ایران نماید.



در این میان جمع قابل توجهی از آثار به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران همچون فیلم کوتاه آزاده (به کارگردانی میرعباس خسروی‌نژاد)، فیلم کوتاه مَگرالن (به کارگردانی مریم زارعی)، فیلم کوتاه گاومیش (به کارگردانی ابراهیم اشرف‌پور)، فیلم کوتاه بنفشه‌زار (به کارگردانی آبتین سلیمی‌طاری)، فیلم کوتاه موناکو (به کارگردانی آرمان خوانساریان)، فیلم کوتاه شوفر (به کارگردانی رضا نجاتی)، فیلم کوتاه باخ (به کارگردانی مهران قربانی)، فیلم کوتاه شوفر (به کارگردانی رضا نجاتی) و فیلم کوتاه آتاری (به کارگردانی فرهاد فداکار) و ... را می‌توان از این منظر مورد توجه قرار داد.


البته در این میان طیف های مختلف در گروه سنی نوجوانان قرار گرفته و به عنوان نمونه نوجوان ترسیم شده در فیلم کوتاهی همچون آنکادر (به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی) نوجوانی تنها و بی‌کس است که از طبقه ضعیف نیست اما والدینی ندارد و به دلیل عدم توان ارتباط گیری با افراد پیرامونی در دنیای خودساخته خویش به سر می‌برد و انس با حیوان برای او ساده‌تر و قابل دسترسی‌تر از ارتباط با مردمان جامعه است.



البته معدود تولیداتی همچون فیلم کوتاه کوه سفید (به کارگردانی مهرداد حسنی) نیز در جشنواره حضور داشت که علی‌رغم محروم بودن نوجوانان روایت شده در این قصه، مانند سایر فیلم ها سیاه و تاریک نیست. فیلم کوه سفید تلاش نوجوانانی را برای انتقال حال و هوای زیارت اربعین برای مردم روستا به تصویر کشیده.



فیلم کوتاه او که اهلی نشد (به کارگردانی صالح کاشفی) نیز روایت نوجوانی است که برای لذت بردن از زندگی خود باید از قید و بندها و انتظارات والدین و مسئولان مدرسه رها شود.




فیلم هایی با موضوع فرزند و یا به عبارتی با محوریت موضوع تحدید جمعیت نیز از جمله موضوعاتی بود که در جهتی نادرست از منافع ملی مطرح شده. در این‌باره سخن بسیار است اما مخلص کلام اینکه متاسفانه صنعت سینما و رویدادهای پیرامونی در کشور رها شده و در این میان انجمن سینمای جوانان ایران نیز به وضوح در خلاف جهت سیاست‌های کلان کشور عمل نموده و در موضوع جمعیت نیز به رغم متفق‌القول بودن تمام مسئولین و واقف بودنشان به چالش های مسئله جمعیت، متاسفانه عرصه هنر در راستای دامن زدن به مشکلات و به عنوان عاملی در تقابل با سیاست‌های فرزندآوری عمل می‌کند.


همین امر سبب شد تا در سی و ششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به وفور آثاری با محوریت خانواده به ترسیم فضایی بپردازند که عموما در آن کودکان به عنوان عامل اصلی و اسباب بروز مشکل برای پدر و مادر تصویر می‌شوند. فرزندانی که نبودشان برای تحکیم خانواده بهتر است!



همچنین در راستای اهداف سند ۲۰۳۰ یونسکو در برخی از آثار جشنواره به دفاع از حقوق کودک پرداخته شده که مضاف بر مسئله بودن یا نبودن فرزند، مبانی همسو و منطبق بر خوشامد سازمان‌های بین‌المللی مطرح شده است. البته در برخی دیگر از این تولیدات نیز کودکان وسیله‌ای برای نقد حاکمیت و القای پیام ناامیدی به کار گرفته شده‌اند. در بعضی از آثار نیز به صورتی نمادین در قالب ترسیم خشونت علیه کودکان،‌ فرزندان به عنوان آلت دست پدر و مادر و یا به عبارتی همچون اسباب بازی در راستای برآورده کردن خواسته‌های بیجای آنها تصویرسازی شده است که از این میان می‌توان به آثاری همچون فیلم کوتاه سونا (به کارگردانی مریم مهدیه)، فیلم کوتاه به چیزی دست نزن (به کارگردانی ارغوان حیدراسلام)، فیلم کوتاه اسباب‌بازی (به کارگردانی نیما رحیم‌پور) و همچنین فیلم کوتاه بچه مردم (به کارگردانی جواد ستوده‌نیا) و ... اشاره نمود.



در مجموع می‌توان چنین بیان داشت که عموم آثاری که به نوعی در آنها به خانواده پرداخته شده، به صورت کلی خانواده‌هایی متلاشی، مشکل‌دار، فقیر و بی‌عاطفه تصویر شدند که گویا در این جامعه هیچ خانواده خوبی برای معرفی کردن وجود ندارد. پس اگر چه این بیان به معنی کتمان مشکلات و معضلات حال حاضر نیست و شاید بتوان برای تمام سوژه‌های روایت شده در این فیلم ها مصادیق بسیاری در میان مردم جامعه یافت؛ اما باید دقت داشت که به تصویر کشیدن مفرط این نوع از سبک زندگی‌های خاص آن هم با هنر- صنعت- رسانه- سینما قطعا آسیب های به مراتب بدتری دربر دارد که شاید مهمترین آن القای فضای یاس‌آور و ایجاد باور عمومی فلاکت در بطن اجتماع باشد که قطعا نتایج ارزنده و مثبتی را در مسیر شکوه تمدنی یک جامعه به همراه نخواهد داشت.



 

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.