یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۳

به کارگردانی امیر داسارگر؛

«منطقه پرواز ممنوع» الگوی مناسب تربیتی

فیلم منطقه پرواز ممنوع

سینماپرس: حین تماشای «منطقه پرواز ممنوع» سعی کنید بیشتر از پرداختن به نکات حرفه‌ای سینمایی، به درس‌هایی که فرزندتان از این فیلم می‌گیرد بپردازید و با او در مورد علایق، اهداف و آرمان‌هایش صحبت کنید.

به گزارش سینماپرس، نفیسه السادات امامی مربی و دانشجوی کارشناسی ارشد مدیرت آموزشی طی یادداشتی بر فیلم «منطقه پرواز ممنوع» به کارگردانی امیر داسارگر از ویژگی‌های تربیتی و نکات قوت این فیلم گفت.

متن این یادداشت به شرح ذیل است:

بسیاری می‌پرسند مگر در مجموعه‌های تربیتی کودکان و نوجوانان چه اتفاقی می‌افتد که تا این حد رضایت‌مندی فردی و اجتماعی از آن‌ها وجود دارد. در یک جمله پیشنهاد می‌کنم فیلم سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» را ببینید تا به جواب بخشی از سوال خود برسید.

استقلال، مسئولیت‌پذیری، انگیزش درونی، خودسازی، استفاده بهینه از نیروی جوانی، تفریح و نشاط، رفاقت ناب، هیجان، آشنایی با ارزش‌ها، کسب مهارت و تجربه‌های جذاب تنها بخشی از دستاوردهای حضور در یک مرکز تربیتی زیر نظر یک مربیِ کارکشته است که در سینمایی «منطقه پرواز ممنوع» به خوبی به تصویر کشیده شده است. به قول «آقا مصطفی» یکی از شخصیت‌های این فیلم، روح همگی‌شان شاد!

از آن جایی که دانش و تخصص سینما ندارم از شما دعوت می‌کنم چند دقیقه‌ای از منظری دیگر به این فیلم بپردازیم، بنابراین در این نوشتار نگاهم به فیلم فقط معطوف به حوزه تخصصی خودم یعنی تربیت‌پژوهی است. در ادامه چند نکته از نکات تربیتی فیلم را مرور خواهیم کرد.

اجازه دهید نوجوانان با پذیرفتن حد متعادلی از اغراق و تخیل موجود در فیلم‌ها و کتاب‌های ایرانی، انجام غیرممکن‌ها را فقط به خارج از مرزهای ایران ندانند؛ تا باور کنند که آن‌ها هم می‌توانند در این‌جا کارهای بزرگ کنندمتاسفانه فرهنگ سینمای نوجوان در کشور ما از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست و بنابراین برخی دیدگاه‌ها و رفتارها نسبت به هر ظهوری تازه طبیعی است. برای تماشای این فیلم ابتدا باید پذیرفت مخاطب فیلم نوجوان است و به بسیاری از موارد در سطح درک و فهم میانگین نوجوانان کشور پرداخته شده است؛ بنابراین جنس ارتباطی که مخاطب نوجوان با فیلم برقرار می‌کند با من بزرگسال و والد متفاوت است.

دومین نکته موضوعی به نام جایگاه خیال و واقع‌نگری در عرصه‌ سینمای نوجوان است. اجازه بدهید با یک مثال پیش برویم. کمتر کسی است که فیلم‌های «مرد عنکبوتی»، «لاک پشت‌های نینجا»، «۴ شگفت‌انگیز»، «جنگ ستارگان» را ندیده باشد. در این فیلم‌ها محور فیلم قهرمان است و عملا دیگر مسئولان جامعه نقشی در پیروزی بر موانع ندارند. جالب است هنگام تماشای این فیلم‌ها هرگز از خود نمی‌پرسیم پس پلیس کجاست؟ چرا همه کاره‌ شهر و دنیا فقط همین چند قهرمان و نقش اصلی فیلم هستند. جالب‌تر آن‌جاست که هنگام مشاهده فیلم‌های ماجراجویانه و هیجانی ایرانی، اولین برخورد ما با فیلم پرسش در مورد نقش پلیس و مسئولان جامعه است! این عبارات قطعاً برای شما هم آشناست: «یعنی این جامعه اینقدر عقب افتاده است که ۴ نفر شهروند همه کاره شده‌اند؟ یعنی این آدم‌ها نمی‌فهمند الان نباید فلان کار را کنند و...!؟»

جملات به گوش شما هم آشنا بود، این طور نیست؟ عجیب است چطور در آن فیلم‌های ساخت خارج، همه چیز ممکن بود ولی در فیلم‌های ایرانی نه؟ مگر نه اینکه در هر ۲ تخیل و اغراق است که حکم فرمایی می‌کند؟ قصدم از بیان این مقدمه این است که اجازه دهید نوجوانان با پذیرفتن حد متعادلی از اغراق و تخیل موجود در فیلم‌ها و کتاب‌های ایرانی، انجام غیرممکن‌ها را فقط به خارج از مرزهای ایران ندانند؛ تا باور کنند که آن‌ها هم می‌توانند در این‌جا کارهای بزرگ کنند؛ همان‌طور که در این فیلم ۳ نوجوان باور داشتند می‌توانند کمک کنند تا جلوی جاسوس‌های صنعت هوافضای کشور گرفته شود. به یاد داشته باشیم که با واقع نگری بیش از حد و بعضا ناامیدی خودمان فرصت پرواز خیال و امیدواری را از نوجوانانمان نگیریم.

 سومین نکته قابل توجه در فیلم استفاده بهینه از نیروی جوانی است. نوجوانانی که می‌توانند وقت خود را به رمان‌خوانی مجازی، وب‌گردی بیهوده و بازی‌های رایانه‌ای بگذرانند در این فیلم به ساخت پهباد، کنجکاوی، کاوش اینترنتی مفید و آزمون و خطای دست‌ساخته‌های خود می‌پردازند.

آخرین نکته‌ نیز نقش مربی در تربیت نوجوان و دست‌یابی به موفقیت‌های فردی و اجتماعی است؛ امری که سعی می‌شود در مراکز تربیتی بدان پرداخته شود. البته قصد بنده در اینجا مربی تربیتی غریبه نیست، بلکه پدر و مادرِ پرمشغله‌ای است که بهترین نقش را در تربیت فرزندان خود دارند. در این فیلم با مادری آشنا می‌شویم که در کنار همه‌ دل مشغولی‌ها و گرفتاری‌هایش نه تنها مانع فرزندش نیست بلکه برای او و هم‌گروهی‌هایش لباس فرمی ارزشی می‌دوزد، پدری را می‌بینیم که روش تربیتی‌اش گفتگو و به فکر واداشتن فرزندش است؛ به نیروی نوجوانی‌اش فرصت پروبال زدن داده و هم‌زمان هم به پرورش قوای جسمی و بدنی او می‌پردازد و هم به فکر رشد اخلاقی، علمی و معنوی اوست.

مَخلَصِ کلام اینکه در روزگاری که غالب فیلم‌های حرفه‌ای و غیرحرفه‌ایِ روی پرده سینما و فروشگاه‌ها یا به طور خودجوش اعلام کرده‌اند که ۱۲+ هستند یا درنهایت وقاحت پر از شوخی‌های جنسی و جو ناامیدی هستند تا آن‌جا که نه تنها نمی‌توان با خانواده به تماشای آن‌ها نشست، بلکه وقت و روح و روان خودمان را هم نابود می‌کنند؛ پیشنهاد می‌کنم با فرزند خود به سینما رفته و با لذت این فیلم غیرقابل پیش‌بینی را مشاهده کنید. تماشای فیلم را فرصتی بدانید تا در مورد علایق، اهداف و آرمان‌های فرزندتان با او صحبت کنید. در این راستا به او کمک کنید تا با شخصیت‌های اصلی فیلم هم‌زادپنداری کرده و سعی کنید بیشتر از پرداختن به نکات حرفه‌ای سینمایی به درس‌هایی که فرزندتان از این فیلم می‌گیرد بپردازید. البته از خودتان غافل نشوید چراکه نکات تربیتی‌ای که والدین در این فیلم به کار می‌برند گرچه کامل نیست ولی به نسبت دیگر فیلم‌ها در حد قابل قبول و مطلوبی رعایت شده است، پس بدون نگرانی به‌عنوان الگویی خوب از آن ایده بگیرید.

*مهر

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.