شنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۷

خط و نشان سینمای چین برای هالیوود؛

سینما و تقویت قدرت نرم فرهنگی چین

مولان

سینماپرس: چین می‌خواهد تا سال ۲۰۳۵ میلادی با پشت سر گذاشتن هالیوود به قطب اول سینمای جهان تبدیل شود. آن‌ها روی فیلم‌های میهن‌پرستانه متمرکز شده‌اند و «مولان» یک نمونه از این فیلم‌هاست.

به گزارش سینماپرس، تیرماه گذشته بود که شرکت دیزنی نخستین تیزر فیلم سینمایی «مولان» را منتشر کرد و هواداران این قهرمان افسانه‌ای، برای نخستین بار کاراکتر او را نه به صورت انیمیشن که در قالب یک انسان واقعی (با بازی «لیو ییفئی» ملقب به کریستال) تماشا کردند.

این ویدئو با نمایش خانواده مولان و خبر از خواستگاری‌اش آغاز می‌شود ولی از آنجایی که مولان دختری رزمی‌کار و جنگجو است، برای دفاع از کشورش مقابل دشمنان، به ارتش امپراتوری چین می‌پیوندند.

«جت لی» و «دانی ین» ‌ دیگر بازیگران مشهور فیلم سینمایی مولان هستند. این فیلم به کارگردانی «نیکی کارو» آمریکایی قرار است بهار ۲۰۲۰ در سینماها اکران شود.

به گفته شرکت دیزنی، فیلم سینمایی «مولان» تفاوت‌های بسیاری با انیمیشن آن دارد و شخصیت‌های بیشتری به فیلمنامه اضافه شده است.  مولان قصه یک دختر نوجوان روستایی چینی است که دلاوری و سلحشوری‌اش او را تبدیل به یک افسانه کرد.

در دوران کهن و همزمان با حمله نیروهای متجاوز چنگیز مغول به چین هر خانواده‌ای باید یکی از فرزندان پس خود را به جبهه‌های جنگ می‌فرستاد. اما در خانواده سه نفری مولان پسری وجود نداشت. بنابراین او خودش را به شکل پسرها درمی‌آورد و بدون اجازه پدر و مادر راهی جنگ می‌شود و چنان شجاعتی از خود بروز می‌دهد که از سوی امپراطور مدال لیاقت دریافت می‌کند.

انیمیشن «مولان» در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. موفقیت این انیمیشن هالیوودی که داستانی کاملاً چینی داشت در کنار گیشه پررونق فیلم‌هایی همچون «ببرخیزان، اژدهای پنهان» و «خانه خنجرهای پران»، باعث توجه بیشتر دست‌اندرکاران سینمایی در چین به ادبیات کهن کشورشان شد. آن‌ها در اواخر سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفتند فیلم پرهزینه و تاریخی «مولان» را مقابل دوربین ببرند تا ضمن معرفی بهتر قهرمانان ملی چین به مردم عادی،   «روایت» خودشان را از داستان داشته باشند. چرا که در روایت آمریکایی‌ها، همواره در انیمیشن‌ها تقابل میان دو شخصیت  «خیر» و «شر» وجود دارد.

این در حالی است که مردم شرق آسیا، به «درونگرایی» معروف هستند و این موضوع در هنگام بیان احساسات موجود در روایت انیمیشن هم دیده می‌شود؛ یعنی به‌جای نمایش مستقیم احساسات و بیان آن از زبان کاراکترها، باید با دقت به نوع رفتار و آنچه در اطراف شخصیت‌ها است، به احساسی که در دلشان می‌گذرد پی ببریم.

البته تصمیم برای ساخت فیلم سینمایی مولان توسط چینی‌ها تا یک دهه بعد عملی نشد. در این مدت، سینمای چین تفاوت‌های عظیمی را شاهد بود. به عنوان مثال، در ماه‌های پایانی سال ۲۰۱۷ رکورد تازه‌ای در گیشه سینمای چین ثبت شد و فروش فیلم‌ها در این کشور پهناور برای نخستین بار از مرز ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار عبور کرد. این آمار نشان می‌داد که بیش از یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون چینی برای تماشای فیلم‌ها به سینما رفته‌اند!

* ثبت رکورد فروش ماهانه تاریخ سینما در چین

این آمار به صورت مداوم بهبود یافت تا جایی که سینمای چین به لطف اکران فیلم‌های جدید در ماه فوریه ۲۰۱۹ (بهمن و اسفند ۱۳۹۷) فروشی بالغ بر ۱۰.۷۵ میلیارد یوان معادل ۱.۶ میلیارد دلار به دست آورد تا رکورد فروش ماهانه تاریخ سینما در یک بازار سینمایی را به نام خود ثبت کند.

 خبرگزاری شینهوا اعلام کرد سینمای چین با این میزان فروش، برای نخستین بار در یک ماه فروشی بیش از فروش سینماهای آمریکا را تجربه کرده است.

هالیوود ریپورتر در واکنش به این موضوع اذعان کرد که چین به عنوان دومین بازار بزرگ سینما در جهان به سرعت در حال کم کردن فاصله خود با آمریکای شمالی بزرگ‌ترین بازار سینمای جهان است.

هالیوود هم در این زمینه دست به کار شده و به دنبال راه‌های جدید برای جذب مخاطبان چینی است. بعضی از شرکت‌ها برای تحت تأثیر قرار دادن چینی‌ها، لوکیشن فیلم‌هایشان را به چین منتقل کرده‌اند و برخی دیگر، برای اکران افتتاحیه آثارشان در این کشور، فرش قرمز پهن می‌کنند و همه ستاره‌های فیلم‌هایشان را با خود می‌آورند تا استقبال از محصولاتشان بیشتر شود.

اتفاق جالب‌تر این است که پای چینی‌ها هم به سطوح بالای هالیوود باز شده است. حالا شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای چین در هالیوود سرمایه‌گذاری می‌کنند و کمپانی‌های هالیوودی هم بی‌میل به این موضوع نیستند؛ چون برخی فیلم‌ها اگر اکران چین را نداشته باشند، شکست بزرگی را تجربه می‌کنند. به‌عنوان نمونه، فیلم «وارکرفت» با بودجه ۱۶۰ میلیون دلاری ساخته شد، اما در آمریکا فقط ۴۷ میلیون دلار فروش کرد. این فیلم در چین مورد استقبال قرار گرفت و ۲۲۱ میلیون دلار را به کمپانی سازنده‌اش برگرداند.

* چین، قطب اول سینمای جهان تا سال ۲۰۳۵

۱۱۴ سال از ساخت نخستین فیلم چینی می‌گذرد و حالا دغدغه چین، فقط خرید استودیوهای بزرگ هالیوود نیست، بلکه تبدیل شدن به قطب سینمای جهان تا سال ۲۰۳۵ میلادی است. این طرح توسط «ونگ شیاهوی» مدیر اجرایی کمپانی فیلمسازی بیرو مطرح شده است. او در این باره گفته: «فیلم‌های آمریکایی سال گذشته در گیشه‌های چین بیش از ۸ میلیون دلار فروش داشته‌اند، اما از فیلم‌های چینی در آمریکا به میزان ناچیزی استقبال شده است.»

در این برنامه در نظر گرفته شده که در چین هر سال بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی ساخته شود و بیش از ۱۵میلیون دلار فروش داشته باشد تا تحرک سینمای این کشور را بهبود ببخشند. همچنین گفته می‌شود بیشتر تمرکز فیلمسازان چین روی فیلم‌های میهن‌پرستانه خواهد بود.

حالا با گذشت بیش از ۲۰ سال از انتشار انیمیشن «مولان» می‌گذرد، هنگامی که چین بازار اصلی کمپانی دیزنی (سازنده این انیمیشن) نبود. اما پس از گذشت دو دهه، چین دومین بازار بزرگ فیلم در جهان شده است.

استنلی روزن، استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، معتقد است «دیزنی بازار چین را هدف قرار داده است» و می‌گوید: این کمپانی اگر می‌خواهد تماشاچیان چینی را جذب کند، باید بر سطح فرهنگ تمرکز کند.

* الهام‌بخشی عناصر چینی برای فیلم‌های هالیوودی

در قرن بیست و یکم، عناصر چینی در فیلم‌های غربی، به خصوص در فیلم‌های هالیوودی آمریکایی روز به روز افزایش یافته و شکل‌های اصلی آن عبارت است از: کونگ‌فو چینی، فرهنگ سنتی چینی، تصویر شخصیت، غذا و لباس، مناظر طبیعی زیبا، منظره مدرن شهری و غیره.  

در سال‌های اخیر، عناصر چینی و تصاویر چینی در فیلم‌های غربی از ویژگی منفی به ویژگی مثبت تبدیل شده‌اند و در بسیاری از فیلم‌های غربی؛ دیگر نشانی از فقر و عقب‌ماندگی نیست. به عنوان مثال، فیلم «مأموریت غیرممکن ۳» در سال ۲۰۰۶، فیلم «بتمن: خدای شب)» در سال ۲۰۰۸ و «جیمز باند، اسکای فال» در سال ۲۰۱۳ چشم‌انداز مثبتی از شهرهای مدرن چینی نشان داده‌اند.

از حیث محتوا هم تعداد عناصر و شخصیت‌های چینی در فیلم‌ها در حال افزایش است که دو دلیل برای این تغییرات وجود دارد.

رایزنی فرهنگی کشورمان در چین در تحلیل این اتفاق، دو نکته را بر می‌شمرد: اول، چین دارای تاریخ طولانی و منابع فرهنگی غنی است. فیلم‌های غربی که توسط هالیوود نمایان می‌شوند، باید از عناصر چینی برای غنی‌سازی عملکرد فیلم و نوآوری در موضوع استفاده کنند تا نیازهای تماشاچیان جهانی را برآورده بسازند. دوم، با رشد سریع اقتصاد چین، بازار فیلم چینی قوی‌تر شده است. امروز، تعداد صفحه نمایش‌های چینی (از تلفن همراه و تلویزیون گرفته تا سینما) از حیث گستردگی و وسعت به بالاترین سطح جهان رسیده است. بنابراین فیلم‌های غربی باید از عناصر چینی استفاده کنند تا خشنودی و پشتیبانی تماشاچیان چینی را به دست بیاورند تا بتوانند وارد بازار چینی شوند و درآمد سالانه خود را بالا ببرند.

* سینما و تقویت قدرت نرم فرهنگی چین

در حال حاضر اختلاف بین عناصر فرهنگی چینی و فرهنگ سنتی چینی در فیلم‌های غربی هنوز وجود دارد. بسیاری از عناصر فرهنگی چینی در فیلم‌های غربی، از قبیل دیوار چین، منظره‌ها و حیاط‌ها و غیره، تنها نماد سطحی فرهنگ چینی هستند و نکات عمیق آنها نمایان نشده است. هنگامی که فیلم‌های غربی این عناصر را نشان می‌دهند، هنوز توأم با انتقال ارزش‌های غربی است.

در عین حال فیلمسازان غربی هنگام استفاده از عناصر چینی برخی از نوآوری‌های منحصر به فرد دارند. آنها سعی می‌کنند عناصر چینی را در فیلمسازی، با استفاده از طرح و داستان‌سرایی ادغام کنند، و نکات برجسته و جدید در موضوعات ساده و معمولی ایجاد می‌کنند. غذاها، لباس، ایوان‌ها و سالن‌های چینی در بسیاری از فیلم‌های غربی به صورت زیبا و ظریف نمایش داده می‌شود. در واقع این فیلم‌ها تلاش می‌کنند فاصله بین عناصر چینی و مخاطبان غربی را کم کنند. این موضوع باعث شده درک فرهنگ سنتی چینی توسط مخاطبان غربی افزایش یابد که این امر موجب تقویت قدرت نرم فرهنگی چین و نفوذ بین‌المللی می‌شود.  

حال فیلم‌های چینی هم باید ضمن افزایش تبلیغات خود در رسانه‌های غربی، فاصله زمانی اکران در چین با در این کشورها را کم کنند. باید منتظر ماند و دید فیلم پرهزینه و باشکوهی همچون «مولان» می‌تواند نمونه موفقی از این فرآیند باشد یا خیر؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.