شنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۷

گزارشی از ۱۰ بازیگر غافلگیرکننده پروژه‌های سینمایی

عجایب فصل نقل و انتقالات سینما

سینما

سینماپرس: طی 10 روز اخیر چهار انتخاب سینمایی عجیب و غافلگیرکننده در صدر اخبار سینمایی کشور قرار گرفت؛ انتخاب «فرامرز قریبیان» برای فیلم جدید «ابراهیم حاتمی‌کیا»، انتخاب «رضا عطاران» برای فیلم جدید «کیانوش عیاری»، انتخاب «پیمان معادی» برای فیلم جدید «محمدحسین مهدویان» و حالا هم انتخاب «علی نصیریان» برای فیلم جدید «داریوش مهرجویی».

طی 10 روز اخیر چهار انتخاب سینمایی عجیب و غافلگیرکننده در صدر اخبار سینمایی کشور قرار گرفت؛ انتخاب «فرامرز قریبیان» برای فیلم جدید «ابراهیم حاتمی‌کیا»، انتخاب «رضا عطاران» برای فیلم جدید «کیانوش عیاری»، انتخاب «پیمان معادی» برای فیلم جدید «محمدحسین مهدویان» و حالا هم انتخاب «علی نصیریان» برای فیلم جدید «داریوش مهرجویی».
البته این دست انتخاب‌ها اتفاق چندان غریبی در سینمای ایران نیستند. شاید استارت جدی این‌گونه غافلگیری‌ها را از ابتدای دهه 70 و پس از مشخص‌شدن سبک و سیاق کاری بازیگران و کارگردان‌ها در انتخاب «اکبر عبدی» برای «هنرپیشه» مخملباف بدانیم؛ انتخابی که هنوز هم پس از 27 سال یک اتفاق عجیب در کارنامه شلوغ عبدی محسوب می‌شود.
اما قدرمسلم اینکه همواره حاصل این همکاری‌ها، یک اتفاق ویژه از آب درنیامده است. اگرچه این انتظار وجود دارد که این همکاری‌های غافلگیرکننده به اتفاق‌هایی ویژه ختم شود اما حاصل کار می‌تواند به یک پروژه پرحاشیه و شکست‌خورده مانند «قاتل اهلی» بدل شود و شاید هم به کاری تحسین‌برانگیز مانند «میم مثل مادر».
شاید هم این شکل همکاری حاصل یک نوآوری جدید در سینمای ایران به حساب ‌آید. چهار انتخاب غافلگیرکننده در کمتر از 10 روز شاید محک جدید سینمای ایران باشد که طی آن مخاطب از انگیزه بیشتری برای استقبال از فیلم‌ها برخوردار باشد. شاید فرمول جدید اشل همکاری‌های قبلی که بیشتر تابع همفکری ایدئولوژیک کارگردان و بازیگر با یکدیگر بود و دسته‌بندی‌هایی را به وجود می‌آورد، مورد استهزا قرار داده و در ابتدای شکل‌گیری یک جریان جدید در سینمای ایران باشد.


در ادامه به 10 مورد از بزرگ‌ترین غافلگیری‌هایی از این دست می‌پردازیم.

اکبر عبدی در هنرپیشه (1371)

«اکبر عبدی» تا ابتدای دهه 70 به جایگاه تثبیت‌شده‌ای در سینمای ایران رسیده بود؛ جایگاهی که بیشتر مورد وثوق جریان نواندیش سینما بود. هرچند عبدی از همان ابتدا، مهره ثابت جریان روشنفکر سینما نبود. علاوه‌بر ملودرام، در کمدی و حتی کارهای کودک هم بازی می‌کرد. همین جایگاه سبب شد او پس از هشت‌سال از شروع فعالیت در سینما، نام‌هایی چون مهرجویی، حاتمی، هنرمند، تقوایی و داوودی را در کارنامه خود ببیند. او تنها طی هشت سال نخست بازی خود، در هفت فیلم ماندگار و قابل تحسین آن روزها و حتی امروز بازی کرد.
همین تجربه سبب شد عبدی نخستین بازیگری در سینمای ایران باشد که در نقش خودش بازی کرد. «هنرپیشه» مخملباف که به مصائب زندگی یک هنرپیشه شناخته‌شده می‌پرداخت، اولین تجربه سینمایی از این دست بود؛ تجربه‌ای که تا امروز ده‌ها بار دیگر تکرار شده است. اتفاق عجیب فیلم، انتخاب عبدی برای نقش اول آن است. همان‌گونه که امروز، شهاب حسینی و محمدرضا گلزار برای چنین نقش‌هایی انتخاب می‌شوند، مخملباف نیز ترجیح داد از بین نسل جدید بازیگران چهره آن سال‌ها و البته بازیگران کمی قدیمی‌تر که شهرت بسیاری داشتند، این نقش را به «اکبر عبدی» بدهد تا یک همکاری غافلگیرکننده در نقشی عجیب شکل بگیرد.

خسرو شکیبایی در خانه سبز (1375)

حضور «خسرو شکیبایی» در «خانه سبز» هنوز هم یکی از غافلگیرکننده‌ترین انتخاب‌های ممکن طی چند دهه اخیر است. آنقدر غافلگیرکننده که رد آن را طی سال‌های اخیر در گفت‌وگوی کارگردان آن نیز می‌توان یافت. خسرو شکیبایی در سال 75 در این سریال بازی می‌کند. بازیگری که طی هفت سال قبل از حضور در این سریال، دو سیمرغ بلورین جشنواره و چندین جایزه کوچک و بزرگ دیگر از دیگر جشن‌ها و جشنواره‌های‌ سینمایی کشور در چنته داشت و آشکارا پرافتخارترین بازیگر دوران خود به حساب می‌آمد.
او طی هفت سال قبل از بازی در این سریال، تجربه حضور در کارهایی چون هامون، بانو، یک‌بار برای همیشه، سارا، بلوف، کیمیا، پری، خواهران غریب، عاشقانه و سایه‌به‌سایه را در کارنامه داشت و حالا پیشنهاد حضور در یک سریال تلویزیونی را پذیرفته بود؛ آن هم سریالی که از ته مایه کمدی برخوردار بود، در حالی که شکیبایی تا آن روزگار چنین تجربه‌ای را در کارنامه خود نداشت.
این‌بار پارتنرهای او هم بازیگران شاخص سینما نبودند و پشت دوربین هم خبری از مهرجویی، کیمیایی، درویش، پوراحمد، الوند، خاچیکیان و... نبود. این‌طور شد که شکیبایی با دستمزد ماهانه یک‌میلیون تومان به این کار پیوست و البته ماحصل این ریسک، یک اثر ماندگار در کارنامه‌اش شد. شکیبایی که تا آن سال توانسته بود حمایت جریان نواندیش سینما را به دست آورد، با این سریال به محبوبیتی باورنکردنی میان اقشار مردم دست یافت.

جمشید هاشم‌پور در هیوا (1377)

«جمشید هاشم‌پور» در دهه 70 به اوج شهرت کهکشانی خود رسیده بود. او به‌تنهایی بار اکشن سینمای ایران را به دوش می‌کشید و توانسته بود جمعیت بسیاری را به سینماها بکشاند. پس از ده‌ها حضور اکشن هاشم‌پور در سینمای ایران، یک خبر غافلگیرکننده در سال 77 در صدر اخبار رسانه‌های سینمایی قرار گرفت. او قرار بود در فیلم یک کارگردان دفاع‌مقدسی بازی کند. آن‌هم چه کسی؟ «رسول ملاقلی پور». فیلمی که هاشم‌پور هیچ حرکت اکشن یا زد و خوردی در آن نداشت. یک بازی غیرمتعارف در اوج شهرت هاشم پور در فیلمی که یکی از پراحساس‌ترین فیلم‌های تاریخ دفاع‌مقدس محسوب می‌شود، ترکش‌های این غافلگیری را بیشتر کرد.
حاصل کار اما شدیدا به چشم آمد. هاشم‌پور برای این دیپلم افتخار جشنواره فجر را به دست آورد و تا سالی که ملاقلی‌پور زنده بود، با وی به همکاری پرداخت؛ همکاری‌هایی که تا امروز جزء پرافتخارترین آثار کارنامه این بازیگر محسوب می‌شوند. بازی در «هیوا»، مسیر بازی هاشم‌پور را تغییر داد و به کمرنگ‌شدن حضور اکشن وی در سینمای ایران و فراموش‌شدن این ژانر انجامید.

محمدرضا فروتن و مهناز افشار در دعوت (1387)

«ابراهیم حاتمی‌کیا» در سال 87 در فیلمی که تا همین امروز هم یکی از عجیب‌ترین ساخته‌های کارنامه‌اش محسوب می‌شود، «دعوت» را جلوی دوربین برد. غافلگیری فیلم در ابتدا حضور بازیگرانی نامتعارف در این کار بود و بعد از نمایش ساختار اپیزودیک آن.
در این فیلم پربازیگر اما حضور «محمدرضا فروتن» و «مهناز افشار» عجیب‌تر از دیگر بازیگران بود؛ بازیگرانی که تا آن زمان و حتی بعد از آن تمایل چندانی به حضور در کارهای جریان فکری نزدیک به حاتمی‌کیا نداشتند و همین، غافلگیری بزرگ فیلم بود.
«دعوت» در گیشه حدود نیم‌میلیارد تومان فروخت که رقم قابل‌توجهی بود. فیلم اگرچه ماندگاری چندانی در کارنامه حاتمی‌کیا ندارد اما «مهناز افشار» بارها از حاتمی‌کیا به نیکی یاد کرده و گفته وی دنیای پرجزئیات احساسات زنان را به‌خوبی می‌شناسد.

پرویز پرستویی در قاتل اهلی (1395)

قطعا یکی از غافلگیری‌های بزرگ چند سال اخیر سینمای ایران، حضور «پرویز پرستویی» در فیلم «مسعود کیمیایی» است. دو هنرمند با دو جریان فکری متفاوت که خبر همکاری این دو، سر و صدای بسیاری در رسانه‌ها به راه انداخت.
فیلمبرداری آغاز شد و گریم پرستویی در این فیلم وسوسه‌ها برای تماشای این همکاری عجیب را بیشتر کرد. اما کم‌کم حواشی با خوابیدن فیلمبرداری کار بالا گرفت. زمزمه‌ها خبر از اختلاف‌نظر میان تهیه‌کننده و کارگردان می‌دادند. فیلم نهایتا پس از پادرمیانی به جشنواره رسید تا اختلاف‌نظر میان این دو در نشست مطبوعاتی فیلم به اوج برسد.
حاصل کار اما نه اقبال مخاطب بود و نه توجه منتقدان. فیلم نه در جشنواره فجر جایزه‌ای گرفت و نه در جشن‌ها و جشنواره‌های دیگر. پرستویی هم بعدها با انتشار نامه‌ای از کیمیایی حمایت نکرد تا یکی از غافلگیرکننده‌ترین انتخاب‌های این چند سال، همکاری موفقی را رقم نزند.
سال‌ها قبل و در اواخر زندگی شکیبایی، خبری مبنی‌بر همکاری این بازیگر با «رسول ملاقلی‌پور» منتشر شد. انتشار خبر همکاری پرستویی با کیمیایی، ذهن‌ها را تا حدود زیادی به سمت همکاری احتمالی شکیبایی و ملاقلی‌پور سوق داد و اینکه اگر آن همکاری شکل می‌گرفت آیا نتیجه به همین منوال می‌شد یا خیر.

الناز شاکردوست در شبی که ماه کامل شد (1397)

شاکردوست پیش از «شبی که ماه کامل شد»، یک‌بار دیگر با بازی در فیلم «رسوایی» ده‌نمکی، یک غافلگیری را رقم زده بود اما به‌دلیل نوع آن نقش، می‌توان تا حدود زیادی آن اتفاق را چندان هم غافلگیرکننده محسوب نکرد. اما انتخاب شاکردوست برای نقش «فایزه» فیلم «نرگس آبیار» با آن مختصات و شمائل، یک انتخاب عجیب محسوب می‌شد.
در سال 96، شاکردوست حین بازی در «پیلوت» دچار مصدومیت شدیدی شد و برای چندماه از محافل سینمایی دور ماند. این اتفاق همزمان شده بود با تغییر مشی این بازیگر در انتخاب فیلمنامه‌ها. پس از چندین‌ماه دوری از سینما، شاکردوست با یک نقش عجیب و طی یک همکاری غافلگیرکننده با «نرگس آبیار» به سینما بازگشت؛ تجربه‌ای که هم برای فیلم موفقیت‌آمیز بود و هم برای خود او. نخستین سیمرغ بلورین تمام عمر خود را به دست آورد و فیلمش هم در یک ناباوری غافلگیرکننده تا امروز نزدیک به 17 میلیارد فروش داشته است.

فرامرز قریبیان در خروج (1398)

حدود 10 روز پیش خبری در خروجی خبرگزاری‌ها منتشر شد که بهت بسیاری را به‌همراه داشت. «ابراهیم حاتمی‌کیا» برای فیلم جدیدش با «فرامرز قریبیان» قرارداد بسته بود؛ بازیگری که بیشترین همکاری کارنامه‌اش با «مسعود کیمیایی» بود و بررسی عملکردهایش نشان می‌داد تقریبا هیچ قرابت سینمایی میان او و حاتمی‌کیا وجود ندارد. ضمن اینکه قریبیان 77 ساله، طی پنج‌سال اخیر در هیچ پروژه سینمایی و تلویزیونی حضور نداشت.
حالا اما حاتمی‌کیا می‌خواهد نقش اصلی فیلمش که فرآیند اعتراضی کشاورزانی است که زمین‌ها و محصولات‌شان را سیل برده، با بازی قریبیان جلوی دوربین ببرد. حاتمی‌کیا طی سالیان اخیر از بازیگرانی با رزومه مشخص که سابقه همکاری با وی را داشتند بهره برده بود و این انتخاب، یک غافلگیری بزرگ در کارنامه هر دو هنرمند محسوب می‌شود. فیلمی که قرار است شکل دیگری از روحیه تهاجمی قریبیان در سینما را نمایش دهد. با توجه به اقبالی که از فیلم‌های اخیر حاتمی کیا به عمل آمده، قطعا وسوسه‌های بسیاری نیز در این همکاری احساس می‌شود اما برای فروکش کردن آن باید تا بهمن‌ماه و جشنواره فیلم فجر منتظر ماند.

رضا عطاران در رکر (1398)

غافلگیری بزرگ هفته اخیر، خبر همکاری «رضا عطاران» و «کیانوش عیاری» در یک کار کمدی بود. عیاری که این روزها سخت مشغول فیلمبرداری سریال «87 متر» است و همان‌گونه که به «فرهیختگان» می‌گوید «از شدت فشار کاری این روزها حتی نمی‌تواند به روزمرگی‌هایش برسد»، می‌خواهد کمدی «رکر» را جلوی دوربین ببرد.
عیاری عموما در انتخاب بازیگر چندان تابع نام و بزرگی یک بازیگر نیست و به این اصل معتقد است که بازی یک بازیگر نباید چندان به رخ کشیده شود. طبق همین اصل، «مهران رجبی» یکی از بازیگران مورد علاقه اوست. حالا اما عیاری قرار است نخستین همکاری خود را با عطاران جلوی دوربین ببرد آن‌هم در فیلمی کمدی که سه دهه است آن را تجربه نکرده.
حال باید دید ماحصل این همکاری عجیب، پس از مشکلاتی که برای آثار آخر عیاری رقم خورده، به چه ترتیبی خواهد بود.

پیمان معادی در درخت گردو (1398)

«محمدحسین مهدویان» برای بازیگر پنجمین فیلم بلند سینمایی‌اش به سراغ انتخابی غیرمتعارف نسبت به چهار فیلم قبلی خود رفته است. «پیمان معادی» قرار است در «درخت گردو» بازی کند؛ فیلمی که برخلاف آثار قبلی مهدویان، تهیه‌کننده‌ای جدید را به خود می‌بیند؛ «سیدمصطفی احمدی» تهیه‌کننده کارهای اخیر «مهران مدیری» است و این روزها، «هیولا» را در شبکه نمایش خانگی دارد.
حال چه مهدویان طبق کارهای قبلی‌اش همان مشی اعتراضی و سیاسی خود را نمایان کند و چه بخواهد طی یک همکاری با احمدی، یک کار با رگه‌های کمدی را تجربه کند، نخستین تجربه معادی در هر دو سینما رقم خواهد خورد. با توجه به اقبال هر سه ضلع این فیلم در امر بازی، کارگردانی و تولید، باید تا جشنواره فجر امسال منتظر بمانیم تا ببینیم ماحصل این فیلم کنجکاوی‌برانگیز چگونه خواهد بود.

علی نصیریان در لامینور (1398)

همین که «داریوش مهرجویی» قرار است پس از 6 سال غیبت در سینما پشت دوربین برود، به‌اندازه کافی یک خبر غافلگیرکننده محسوب می‌شود. غافلگیرکننده‌تر از آن اینکه قرار است مهرجویی در این فیلم با «علی نصیریان» کار کند.
غافلگیری از آن جهت که این دو 39 سال است که در هیچ فیلمی با یکدیگر کار نکرده‌اند. نصیریان پیش از انقلاب در پنج کار با مهرجویی همکاری داشته است: گاو، آقای هالو، پستچی، دایره مینا و مدرسه‌ای که می‌رفتیم. یعنی نصیریان در پنج فیلم از 6 فیلم اولی که مهرجویی ساخته، حضور داشته و حالا در خبری غافلگیرکننده قرار است در «لامینور» که تم موسیقایی دارد، حضور به‌هم رسانند.
فیلمی که گفته می‌شود ادامه غیرمستقیمی خواهد بود بر «سنتوری». نصیریان طی این سال‌ها همانند قبل، مورد وثوق جامعه سینمایی و البته مردم است. در جشنواره فجر سال گذشته، سیمرغ نقش مکمل را ازآن خود کرد و در تلویزیون هم سریال پرمخاطب «برادر جان» را در ماه رمضان داشت.
روی کاغذ، این همکاری مهرجویی و نصیریان مانند پنج فیلم قبلی موفقیت‌آمیز خواهد بود. حال باید دید آیا در ایام جشنواره فجر امسال، نقدهای مثبتی از این فیلم منتشر خواهد شد یا خیر.

*فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.