به گزارش سینماپرس، وقتی حسین پارسایی مسئولیت شبکه نمایش خانگی را به عهده گرفت، وضع در پیش رفتن به سمت قهقرا شتاب بیشتری گرفت. به گزارش روزنامه فرهیختگان، در دادگاههای بانک سرمایه که این روزها درحال برگزاری است، تا به حال چهار نفر از متهمان ردیفهای بالای اختلاس و پولشویی، جزء سرمایهگذاران در سریالهای شبکه نمایش خانگی بودهاند. اینها همه مربوط به دوران مدیریت حسین پارسایی میشوند. حسین پارسایی حتی پس از توقیف موقت سری دوم «شهرزاد» بهعلت اعتراضها به مفاسد مالی گسترده آن، در آخرین ویژهنامه این سریال، سرمقاله نوشت و حتی پس از آن، بیشتر از این هم پیش رفت و با سرمایهگذاری محمد امامی، تئاتر لاکچری و بسیار گرانقیمت «الیورتوئیست» را روی صحنه برد. بعدها که امامی دستگیر شد و دادستان حتی در برابر خبرنگاران، درباره او بهصراحت از جرمهایی که مرتکب شده صحبت کرد، هیچکس نگفت چرا مدیری که تا آخرین لحظه حامی امامی باقی ماند و مسیر عروج او تا این رتبه از پولشویی در اقتصاد ایران را هموار کرد، نباید به دادگاه بیاید و در این خصوص پاسخ بدهد؟
همزمان با دادگاههای محمد امامی، هادی رضوی، حسین هدایتی و احسان دلاویز که با مجوزهای پارسایی به شبکه نمایش خانگی آمدند، حسین پارسایی اینبار تئاتر دیگری را روی صحنه برده بود که بهلحاظ هزینههای ساخت در تاریخ ایران بیسابقه نشان میداد و بهلحاظ کیفیت هنری یکی از مبتذلترین اداهایی بهحساب میآمد که سعی شده بود عنوان نمایش روی آن گذاشته شود. قیمت بلیتهای این نمایش سرسامآور بود و کار در یک هتل لوکس و گرانقیمت اجرا میشد. جامعه ایران به قدری واکنش منفی نشان داد که تا به حال هیچ تئاتری در این کشور، چه از نوع مثبت و چه منفی، چنین واکنشی را به خود ندیده بود. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توئیت کرد که «تئاتر لاکچری چیزی غیرفرهنگی است» اما تمام اینها افاقه نکرد و حسین پارسایی نه کوتاه آمد نه کم آورد. از عجایب مدیریت فرهنگی ایران در تمام دورانها این بود که وزیر بهجای اقدام سازمانی و صدور احکامی که جزء اختیارات او هستند، به شبکههای اجتماعی بیاید و علیه یک نمایش توئیت کند، آنهم درحالی که کارگردان نمایش، مدیری با دو رسته پایینتر در وزارتخانه خود اوست؛ اما این هم باعث متوقفشدن آن کار نشود.
عباس صالحی، وزیر فرهنگ در اینجا نقش صفر سمت چپ را بازی کرد و هیچ تاثیری نداشت جز اینکه مثل بقیه یک توئیت کند. حسین پارسایی واقعا از چه نفوذ و قدرتی برخوردار بود که هیچچیز نمیتوانست جلودارش باشد؟ او حتی وقتی در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد و مقابل پرسشهایی جدی از سمت مجری درخصوص این نمایش قرار گرفت، عصبانی شد و بعدا نگذاشت که آن برنامه در هفته بعد ادامه پیدا کند و روی آنتن برود. او بهواقع که بود؟ چه نفوذی در این فرد وجود داشت که تلویزیون با اینکه هیچ نسبت سازمانی و اداری مشخصی با حیطه فعالیت او نداشت، بین مجری خودش و حسین پارسایی، طرف پارسایی را میگرفت؛ آنهم همان تلویزیونی که بارها از سمت شبکه نمایش خانگی صدمه خورده بود. حسین پارسایی باعث شد که محمدصادق رنجکشان در افکار عمومی جایگزین محمد امامی شود. رنجکشان سرمایهگذار همان نمایش لاکچری بود که وزیر میگفت. او بیمقدمه و ظاهرا بیدلیل وارد سینما هم شد و میلیاردها میلیارد پول خرج کرد.
حالا دیگر لازم نیست هنرپیشههای سینمای ایران مقابل دوربین بنشینند و از مردم خواهش کنند که کپیهای غیرمجاز فیلمهایشان را نبینند. آنها امروز تا رقمهایی حدود هفت میلیارد تومان برای بازی در یک سریال شبکه نمایش خانگی دستمزد میگیرند، بیاینکه آن سریال حتی ۷۰۰ میلیون تومان سوددهی مالی داشته باشد. این نظمی است که در دوران حسین پارسایی بنا شد. حسین پارسایی که فعالیتش را در دهه ۶۰ و با نمایشهای مذهبی در قم شروع کرده بود، حسین پارسایی که در دهه ۷۰ نمایشهای مذهبی از جمله «سردار مهر و ماه» و «بانوی آب و آیینه» را روی صحنه برده بود، هم او که در دهه ۸۰ کمکم مدیر شد و در دوران دولت قبل، همچنان به سیاق قبل کار میکرد و در سال ۹۱ هم تئاتری مذهبی روی صحنه برد، اما روزهای آخر، در سفرهای انتخاباتی رئیسجمهور جدید همراه او بود و زنگ ۱۳۹۲ که خورد، سراغ تئاترهای موزیکال و امثال این کارها رفت. او نام دوران جدیدی است که حجتالله ایوبی از شروع آن حرف میزد، دورانی که شبکه نمایش خانگی، آخرین سرمایهها و اعتبارهای سینمای ایران را به حراج گذاشت و صنعت فیلمسازی این کشور را در آستانه یک دوراهی تاریخی قرار داد. دوراهی دلهرهآوری که پس از این همه رسوایی و اعتراض، یا ممکن است به ورق خوردن کامل صنعت سینما و سریالسازی ایران توسط ورود چهرههای جدید و اصلاح بنیادین ساختارها منجر شود یا تعطیلی سینما.
حسین پارسایی حتی پس از توقیف موقت سری دوم «شهرزاد» بهعلت اعتراضها به مفاسد مالی گسترده آن، در آخرین ویژهنامه این سریال، سرمقاله نوشت و حتی پس از آن، بیشتر از این هم پیش رفت و با سرمایهگذاری محمد امامی، تئاتر لاکچری و بسیار گرانقیمت «الیورتوئیست» را روی صحنه برد.
دوران مسئولیت حسین پارسایی در شبکه نمایش خانگی، ظهور جریان ساخت و مجوز به مجموعه هایی بود که به سبک سریالهای ترکیه ای میخواستند مشتری جذب کنند. بازدید این مدیر از پشت صحنه یکی از ناهنجارترین سریالهای شبکه نمایش خانگی، تائید حکم آثار «ممنوعه» بود. حال ادعای برخی از سازندگان سریالها درخصوص تفاوت خط قرمزهای شبکه نمایش خانگی با فضای نمایش تلویزیون این است که گستره مخاطبان این دو حوزه متفاوت است و مخاطب مختار است که نسخه نمایش خانگی را نخرد اما این ادعا زمانی گزاف است که این را در نظر بگیریم در کشور ما، درجهبندی سنی خاصی روی نسخه سریالها درج نمیشود و همچنین عمده مخاطبان با اطمینان به فضای فرهنگی وزارت ارشاد، سریالهای شبکه نمایش خانگی را خریداری میکنند. در اغلب موارد دستگاه نظارتی وزارت ارشاد درست عمل نمیکند و بعد از پخش سریال و واکنشهای اجتماعی و رسانهای درخصوص صحنههای ساختارشکن سریال، مدیران ارشاد تصمیم به اصلاح آن میگیرند. نقطه اوج این واکنشها و انتقادها به سریال «ممنوعه» بر میگردد که همین اواخر قسمت آخر آن در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. از همان قسمتهای ابتدایی سریال، استفاده از تصاویری همچون مصرف علنی کوکائین مقابل دوربین و معرفی یک گروه مختلط از دختران و پسران که با روشی شبیه «کارتی پارتی»، پارتنر خود را انتخاب میکنند، باعث حیرت و اعتراض نسبت به این مدل تابوشکنیها شد. شدت انتقادها تا حدی بود که به مدت چند هفته پخش سریال متوقف شد اما پخش دوباره سریال با حمایتهای حسین پارسایی، مدیرکل دفتر شبکه نمایش خانگی با توجیه بازبینی و اصلاحات مجدد بار دیگر به شبکه نمایش خانگی بازگشت و همچنان این سوال باقی است سریالی که به قول کارگردانش امیر پورکیان، برای هر قسمت هفت تا ۱۰ دقیقه و در کل ۳۰۰ دقیقه حذفیات داشته است، چگونه از وزارت ارشاد اسلامی مجوز ساخت گرفته بود.
حالا بود یا نبود پارسایی در شبکه نمایش خانگی فرق چندانی ندارد. او جریان مسمومی را در این شبکه به وجود آورد که حالا حالاها نمی توان دفعش کرد.
* آوینی فیلم
ارسال نظر