جمعه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۲

قصه‌گویی اُپراگونه و هولناک

نقد «دبورا یانگ» بر «شبی که ماه کامل شد»

دبورا یانگ

سینماپرس: هالیوود ریپورتر در نقد فیلم «شبی که ماه کامل شد» نوشته است: «نرگس آبیار» پس از «شیار ۱۴۳» و «نفس»، مستقیم سراغ القاعده رفته؛ در فیلمی اُپراگونه و اغراق‌آمیز، که همین برای وحشت‌کردن از آن کافی است وقتی بدانیم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده.

به گزارش سینماپرس، «دبورا یانگ» منتقد هالیوود ریپور نقدی بر فیلم «شبی که ماه کامل شد» نوشته که مجله نقد سینما آن را ترجمه کرده است:

در بازگویی دراماتیکِ «نرگس آبیار» از داستانی واقعی، عروس جوان و بی‌غمِ ایرانی خیلی دیر متوجه می‌شود که خانواده شوهرش کماندوهای القاعده هستند.

«نرگس آبیار» با در هم تنیدن درام سیاسی، وقایع تاریخی، داستانی عشقی، و فیلمی ترسناک در یک قصه پرتعلیق و اضطراب‌آور در فیلم «شبی که ماه کامل شد» خودش را به‌عنوان یکی از جذاب‌ترین استعدادهای جدید کارگردانی در ایران تثبیت می‌کند. پس از دو فیلمی که به زوایای انسانی جنگ ایران و عراق پرداخته بودند «شیار ۱۴۳» و «نفس»، او مستقیم سراغ القاعده رفته؛ در فیلمی اُپراگونه و اغراق‌آمیز، که همین برای وحشت‌کردن از آن کافی است وقتی بدانیم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده. رؤیایی گُلگون و رمانتیک که به خطا می‌رود، خطایی بزرگ، و نیم ساعت پایانی آن یک فیلم ترسناک خالص است.  

این فیلم در جشنواره فیلم فجر در ماه فوریه (بهمن) جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و ۳ جایزه بازیگری را جارو کرد و هر کجای دیگری که اکران شود نیز احتمالاً جوایزی را از آن خود خواهد کرد.

«شبی که ماه کامل شد» فیلم بی‌نقصی نیست (زاویه دید شخصیت‌ها مثل شِن صحرا جابه‌جا می‌شود، که ایجاد و ساخت تعلیق را تقلیل می‌دهد؛ و حتی زمان بیش از دو ساعته فیلم برای پرداختن کامل به صحنه‌های القاعده بسیار کم است). اما کمبودی که در عمق فیلم وجود دارد به‌وسیله صراحت پرحرارت در فیلم‌سازی جبران شده است.  

نکته جذاب دیگر فیلم بازیگران دلربای نقش اول هستند؛ به ویژه الناز شاکردوست در نقش زن جوان و خندانی که از خواب غفلت بیدار نمی‌شود (غفلت از این‌که شوهرش دارد او را به کجا می‌کشاند) تا این‌که خودش را در وسط مهلکه‌ای کابوس‌وار می‌بیند. صحنه‌های آغازین به سرعت رد می‌شوند. ضرب‌آهنگِ مهیج نیمه اول فیلم، مدرن و گول‌زننده است و با لالایی این فکر را به مخاطب القا می‌کند که قصه با همین لحن کنایه‌آمیز ادامه پیدا خواهد کرد. اما این‌گونه ادامه نمی‌یابد.

«شبی که ماه کامل شد» فیلمی است که در آن حقایق بیش از آن عصبانی کننده و پر از خون هستند که بشود در داستانی خیالی به آن پرداخت و این مسئله حل نشده فیلم است. رویکرد امیدبخشِ آبیار این است که بیش از پیش در واقعی نبودنِ یک پایگاه القاعده شیرجه بزند (فاصله کویته پاکستان تا افغانستان کم است)؛ پایگاهی که توسط منادیِ مرگِ هولناکی به نام عبدالمالک مدیریت می‌شود. گروهش که تا بن دندان مسلح‌اند با وانت‌های زرهی به شکل دیوانه‌واری در صحرا حرکت می‌کنند تا نیروهای حکومت را جا بگذارند؛ در سکانسی که در مقایسه با صحنه‌های «مکس دیوانه» حرف برای گفتن دارد. البته صحنه‌های صحرا که از مخاطب می‌طلبد از ذهن فائزه (با بازی الناز شاکردوست) خارج شود و به ذهن عبدالحمید (با بازی هوتن شکیبا) برود، شات‌هایی پراکنده هستند که به خوبی پرورش داده نشده‌اند.

شاید شات پایانی فیلم نیز موجب پشیمانی باشد؛ شاتی که در آن آبیار و همکار فیلمنامه‌نویسش مرتضی اصفهانی سعی می‌کنند پایان‌بندی فیلمشان دوگانه‌ای داشته باشد، در حالی که واضح هست فقط یک پایان دارد. از این رو «شاکردوست» با بازی مناسبش قوس شخصیتی درستی خلق می‌کند؛ از معصومیت کاملش تا اطمینانی سرد و بی‌روح از این که او در تله گرفتار شده و نمی‌تواند فرار کند، زیرا نمی‌تواند بدون پسرش برود. فیلم با وجود تاریک‌بودن پایان بندی‌اش، در مجموع رنگارنگ، آهنگین و چشم‌گیر است؛ از بازارهای خاکستری ایران گرفته تا شات‌های مفرحِ از کوه‌های خاکستری در صحرا.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.