چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۳۷

پدر شهید قربانخانی:

من اگر ۱۰ پسر دیگر هم داشتم، به اهل بیت(ع) تقدیم می‌کردم

شهید مجید قربانخانی

سینماپرس: جشن ۲۰ هزار نسخه‌ای کتاب «مجید بربری»؛ زندگی‌نامه داستانی شهید مجید قربانخانی عصر روز گذشته ۱۰ اردیبهشت‌ ماه با حضور پدر و مادر این شهید در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.

به گزارش سینماپرس،  جشن ۲۰ هزار نسخه‌ای کتاب «مجید بربری»؛ زندگی‌نامه داستانی شهید مجید قربانخانی عصر روز گذشته ۱۰ اردیبهشت‌ ماه با حضور پدر و مادر این شهید در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شد.  

احمدی، مدیر انتشارات دارخوین، با بیان اینکه انتشار این کتاب رزق ما بوده است چراکه انتشار این اثر مسیر نشر دارخوین را تغییر داد گفت: پیش از نمایشگاه این اثر به چاپ سوم رسید اما در این چند روز با استقبال مردم به چاپ هفتم رسید.  

* پدر شهید قربانخانی: به مجید غبطه می‌خورم، از کجا به کجا رسید

افضل قربانخانی، پدر شهید قربانخانی، نیز در ادامه این نشست با اشاره به شخصیت این شهید مدافع حرم گفت: شهید قربانخانی با دیگر شهدای مدافع حرم متفاوت بود و به همین دلیل به او حر مدافعان شهید می‌گویند. شهید قربانخانی دست و دل باز بود. در یافت‌آباد سطح اقتصادی مردم پایین است، بعد از شهادت مجید کسانی به خانه ما آمدند و با افسوس می‌گفتند که شهید خیلی به ما کمک می‌کرد. من به مجید غبطه می‌خورم که از کجا به کجا رسید.   

وی با بیان اینکه از اهل بیت(ع) سپاسگزاریم که فرزند ما را قبول کردند، ادامه داد: من اگر ۱۰ پسر دیگر هم داشتم، به اهل بیت(ع) تقدیم می‌کردم.  

پدر شهید با بیان اینکه هر پدر و مادری دوست دارد که فرزندش عاقبت‌بخیر شود، ما هم برای تک پسرمان این دعا را می‌کردیمقربانخانی تصریح کرد: یقین دارم که مجید به دلیل اینکه دست آدم‌های ضعیف را می‌گرفت، به این راه کشیده شد. مجید بعد از سه سال و سه ماه بازگشت. من به مجید می‌نازم. او هیچ‌گاه ما را رها نکرده است. او راه صدساله را یک شبه رفت. به مجید همه چیز می‌خورد الا شهادت. اهل بیت(ع) به او عنایت ویژه کردند.  

* مادر شهید قربانخانی: سخت است که مادری با استخوان‌های سوخته پسرش مواجه شود

مادر شهید قربانخانی نیز در ادامه این مراسم با بیان اینکه من مجید را «داداش مجید» صدا می‌کردم، گفت: دو روز بعد از اینکه مجید به سوریه رفت متوجه شدیم که رفته است. خیلی سخت است که مادری با استخوان‌های سوخته پسرش مواجه شود. مجید خواب حضرت زهرا(س) را دید و ایشان در خواب به مجید گفته بودند که چند روز دیگر نزد ما خواهی بود. وقتی با پیکرش مواجه شدم، یاد حضرت زهرا(س) افتادم.  

وی با بیان اینکه شهدا زنده هستند و حواسشان به ما هست، ادامه داد: خیلی دلتنگ مجید بودم. به سفر کربلا رفتیم و در حرم گفتم که من پسرم را به سیدالشهدا(ع) تقدیم کردم. پیکر مجید هم در سالروز تولد حضرت علی اکبر(ع) به کشور بازگشت.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.