دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۲

سیل مهربانی شاعران در نخلستان اوج

رضایت رهبر انقلاب نسبت به فعالیت‌های جهادی سیل اخیر+ تصاویر

حجت‌الاسلام محمد قمی

سینماپرس: شب گذشته ویژه‌برنامه شب شعر با موضوع شعرخوانی شاعران در مورد سیل اخیر کشور با حضور حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

به گزارش سینماپرس، شب گذشته ویژه‌برنامه شب شعر با موضوع شعرخوانی شاعران در مورد سیل اخیر کشور با حضور حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

در این برنامه شاعران برجسته‌ای چون علیرضا قزوه، مرتضی امیری اسفندقه، اسماعیل امینی، محمد توکلی و احمد بابایی حضور داشتند و محمد علی گودینی، محمدرضا اصلانی و مازیار بیژنی نیز از دیگر میهمانان این محفل ادبی بودند.

اولین شاعری که در این مراسم پشت تریبون قرار گرفت رضا اسماعیلی بود. وی با خوانش چند دوبیتی از نگاه خود به توصیف سیل مهربانی مردم ایران در برابر این حادثه پرداخت.

دور باد از ما که از بوی بهاران بگذریم

از هراس سیل، از لبخند باران بگذریم

کاسه ما کوچک است و رحمتش بی‌انتها

  دور باد از ما که از لطف فراوان بگذریم

سیل افتاده‌ست گر در شهر، یاران همتی!

 تا که از تلواسه سیل خروشان بگذریم

دست گر در دست هم با مهر بگذاریم 

میهن خود را کنیم آباد و آسان بگذریم

مرهم این زخم‌ها، ار مهربانم همدلی است 

با قرار همدلی، از خشم توفان بگذریم

پس از وی محمد توکلی از شاعران جوان به شعرخوانی پرداخت و با زبانی صریح به مسائل امروز کشور پرداخت.

می‌رود دنبال عشقش جمعه تعطیل حتی

بشنود نیش و کنایه گرچه از فامیل حتی

او که دعوتنامه سوربن برایش هم بیاید

وقت جبهه می‌کند راحت دل از تحصیل حتی

امتحان خویش را در سوریه داده است او که

   بوده حلقش سرختر از اسماعیل حتی

رد شده باز که یازهرا مدد از رود کارون 

 رد شده با ذکر یامهدی مدد از نیل حتی

پس چرا می‌ترسد آمریکا از افراد؟ الله اکبر 

او که در سیلاب‌ها بوده سلاحش بیل حتی

او که با پای پیاده اربعین شد کربلایی 

 می‌رود پای پیاده روزی اسرائیل حتی

در ادامه مراسم  اسماعیل امینی از شاعران کشورمان شعر خود را با اشاره به همدلی و افزایش وحدت مردم در برابر سیل شروع کرد و گفت:

سدها شکست و ما نشکستیم

 ما با همیم هر چه که هستیم

ما با همیم خانه به خانه 

 بر سفره‌های ساده نشستیم

ما دلشکستگان صبوریم

دل بسته‌ایم و دل نشکستیم

در راه‌ها صلابت پاها

در خانه‌ها سخاوت دستیم

دستی گشاده‌ایم به پیمان

از هر چه غیر دوست گسستیم

در جنگ سوختیم در آتش

در سوخته، بلا زده، رستیم

احمد بابایی شاعر کشور در ادامه به خواندن چند دوبیتی پرداخت:

سیل گاهی قطار تقدیر است

سیل گاهی به خفتگان سیلی است

وسط سیل یادمان نرود

اشعری، اهل صلح تحمیلی است

چقدر چشم‌ها که بارانی

چقدر خانه‌ها که ویران است

هموطن ما سپاه عاطفه‌ایم

خانه تو تمام ایران است

سیل آمد که یادمان باشد

در همه اشک‌ها و شادی‌ها

سیل برد آبروی مدعیان

باز هم غیرت جهادی‌ها

سیل فریاد می‌زد و می‌گفت

غفلت انگیزه خرابی‌هاست

اشعری‌ها که کدخدازده‌اند

چشم میهن به انقلابی‌هاست

سیل گاهی اذان تکلیف است

صبح‌ها دیدنی است در ایران

از کرامات قبله هفتم

آب هم روشنی است در ایران

کم نکرد اشعری ز تفریحش

دست این قصه، زل حاشا نیست

هموطن قول می‌دهیم این بار

هر که کوتاه آید از ما نیست

علیرضا قزوه شاعری دیگر بود که سروده خود را تقدیم به هموطنمان کرد.

سیار بار آب گذر کرد از سرش
شیراز ماند و چشمه الله اکبرش

شیراز ماند و حافظ و سعدیه و ارم
شیراز ماند و شاه‌چراغ منورش

سعدی! سلام بر تو و اندیشه‌های تو
قربان کشوری که تو باشی سخنورش

سیلی رسید و دشت گلستان فرو نشست
دریا شد، ایستاد ببین در برابرش

هر هفت‌سین سفره ما سیل شد دریغ
هر میوه زهر بود که کردیم نوبرش

کارون خروش کرد و دز و کرخه پر کشید
پلدختری شکست و جدا شد ز مادرش

دزفول و شوش و خاک حمیدیه غرق آب
گویی دوباره یورش بعث است و لشکرش

هر کس نبست دور دلش سد آهنین
سیلاب شد سکندر و زد تیغ بر سرش

بی‌توشه هر کسی که به ره زد، ز راه ماند
سیل ایستاد ناگاه اندر برابرش

هر کس که خانه کرد به‌پا در مسیر سیل
جز سختی و دریغ نگردد میسرش

سیل آمده‌ست، این‌همه اسباب را بهل
جان را بگیر بر کف و دل را برون برش

بیچاره آن که کودک و زن را رها کند
بهر نجات استر و گوساله و خرش

بیچاره‌تر کسی که نفهمید و خواب ماند
سیل آمد و شبانه فرا رفت از سرش

سی سال سیل آمد و سی سال زلزله
بیچاره آن که درد و بلا نیست باورش

سیلاب امتحان بلا بود، دوستان!
آب است و رحمت است به سیلاب و جوهرش

سیلاب مثل نفس حرامی‌ست، سرکش است
ما را نصیبه زهر شد آوخ ز شکرش

سیلاب مثل ماری‌ست پرزهر و پرخطر
زهرش گرفت باید و بشکست چنبرش

هر کس که چشم بست بر این، عمر او حرام
هر کس که فکر خویش کند خاک بر سرش

چونان سپند سوخته ماندیم و سوختیم
در آتش گداخته و سرخ مجمرش

دزدی ز حد گذشته و هر کس که دیده‌ام
یا دزد بوده است خودش یا برادرش
شاعر! به زخم‌های وطن، زخم نو مزن!
شعری بخوان چنان که نسازی مکدرش

با سرد و گرم و خشکی و اندوه ساختیم 
مثل گون که ساخت به رزق مقدرش

چیزی به‌جا نمانده، ز دنیا مبند دل
بر قصر قیصریه و بر قصر قیصرش

بر حلم و علم، ای وطن من سلام کن!
ایران من چو کشتی و صبر است لنگرش

ایران من چو کاوه‌ی آهنگر است با 
نخل و بلوط و کاج و کنار و صنوبرش

ایران من! تو کشتی نوحی که مانده‌ای
در این‌همه بلایا سخت است باورش

فیروزه‌ی نجابت و یاقوت اعتقاد!
دنیاست حلقه‌ای و تویی گوهر و درش

دنیاست مجمری و تویی شعله‌ی امید
با عود و کندری که تو کردی معطرش

بادا هماره قسمت این کشتگان بهشت
بادا همیشه روزی‌شان حوض کوثرش

یاد آیدم ز لاله‌رخان شهید عشق
هر صبح وقت دیدن گل‌های پرپرش

یاد آیدم از آن‌همه سر روی نیزه‌ها
وقت شفق که خون چکد از کاسه‌ی سرش

نام حسین(ع) و نام علی(ع) آورم به لب
فردا چو سر برآورم از خاک محشرش

دستور آب‌های جهان دست فاطمه‌ست
فرمان خاک با اسدالله حیدرش

مانند شیر در نفسی رام می‌شود
بر سیل اگر اشاره کند خواجه قنبرش

در گرمگاه حادثه دل را رها مکن
بسپار دل به زاده موسی ابن جعفرش

در پایان مراسم حجت الاسلام قمی رییس سازمان تبلیغات اسلامی که میهمان ویژه این محفل شاعران بود در سخنانی کوتاه گفت: امروز خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم و ایشان از کارهای صورت‌گرفته در مناطق سیل‌زده و حرکت جهادی جوانان در این حادثه ابراز رضایت کردند. بنده هم به شاعران کشورمان که به یاری هموطنانمان شتافتند خداقوت می‌گویم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.