چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۶

نگاهی به فیلم "جان‌دار"

مخاطب در اعماق خشونتی رادیکال غرق می‌شود

اولین پوستر فیلم سینمایى «جان دار»

سینماپرس: در مواجه با فیلم‌هایی با مضمون قصاص، یا قتل متوفی دیده می‌شود، یا اعدام کردن قاتل یا درد و رنج خانواده‌هایی که قصد گرفتن رضایت را دارند. هر سه وضعیت رنج‌آور است.

مخاطب با سر در اعماق خشونتی رادیکال غرق می‌شود. فیلم جاندار، فیلمی است که نفس خوبی دارد، اما در پایان نفس کم می‌آورد. مشکل عدیده فیلمسازان ایرانی در ده سال اخیر در نحوه پایان بندی‌، مثل نفس کم آوردن شناگران در نیمه پایانی مسابقات است.

«جاندار» کارگردانی پرو پیمانی دارد، و دو فیلمساز با ضرباهنگ و تسلط خوبی در کارگردانی فیلم را آغاز می‌کنند و قدرت مسلط خود را در کارگردانی به رخ می‌کشند، اما این تسلط در کارگردانی به دلیل ضعف محتوایی و فیلمنامه در دوسوم پایانی، فیلم را عقیم می‌کند.

هر دو فیلمساز آینده بسیار روشنی در سینما دارند، اگر روی فیلمنامه بعدی‌شان بیشتر کار کنند، توفیقاتشان در آینده بیشتر خواهد بود. فیلم اول که چنین قدرتمند و گیراست، نویدبخش آینده روشنشان را می‌دهد، اما مشکل اصلی سینمای ایران همواره حفظ ریتم قصه و در نظر گرفتن یک پایان شگفت ‌انگیز است.  

اگر از جنبه‌های اجتماعی، بخواهیم به فیلم نگاه کنیم،  واقعیت سینمای ایران گرفتاری در چند مضمون کلیشه‌ای است. یعنی مضامین به شکل عجیبی تکرار می‌شوند و قصاص و تنش‌های منتج از آن، تمی است که در سینمای ایران در اشکال مختلف، روایت‌های مختلفی درباره آن ساخته شده است.

سام و نرگس، دهلیز، شهر زیبا، انتهای خیابان هشتم، محاکمه، می‌خواهم زنده بمانم، «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه»، احساس آبی مرگ ، دم صبح، کیفر، سوت پایان، روز روشن، من مادر هستم، هیس دخترها فریاد نمی‎زنند، مردی از جنس بلور و ... فیلم‌هایی هستند که با محوریت قصاص ساخته شده‌اند.

هر کدام از این فیلم‌های از زاویه متفاوتی به مقوله قصاص پرداخته‌اند. آنقدر مولفه نمایشی وابسته به تم  قصاص تبدیل به فیلم سینمایی شده، که وقتی به مخاطب فیلم را با همین سرفصل محتوایی، فیلمی درباره قصاص معرفی می‌کنید، از دیدن آن پشیمان خواهد شد. مخصوصا اگر نحوه قتل و کشتن را به تصویر کشیده باشند. اعتراف می‌کنیم که کارگردانی دو فیلمساز سازنده جاندار فوق العاده است. اما این کارگردانی ماهرانه و این توانایی چرا در خدمت کشف یک قصه جدید قرار نمی‌گیرد؟

آیا مخاطبان سینما تحمل این همه خشونت را دارند. آیا در سینمای آمریکا هر سال درباره اعدام، فیلمی ساخته می‌شود؟ جشنواره فجری نیست که مزین به مضمون قصاص نباشد، ضمن اینکه فیلم «جاندار» عمل قتل را به شکل عجیبی نشان می‌دهد و مخاطب با دیدن این صحنه‌های فجیع، دائما در معرض خشونتی است که متاسفانه از طریق مضامین سینمایی پمپاژ می‌شود.

 حتی خشونت بوسیله فرم بزک نمی‌شود که تاثیر کمرنگی بر مخاطب بگذارد. خشونت همواره در چنین آثاری، چنان بی‌واسطه است که تحمل آن تماشای کشتن، غیر قابل تحمل می‌شود.

در این نوشتار، نویسنده قصد دارد کاملا از دیدگاهی مردمی به فیلم بپردازد و از اسلوب‌های رایج مثل فرم و ساختار و فیلمنامه فاصله بگیرد. لذا وقتی در جامعه پتانسیل‌های خشونت وجود دارد چرا باید با فیلم سینمایی که کالایی فرهنگی و برای لذت و تفریح مردم ساخته می‌شود، با ساختن چنین آثاری و نمایش بی‌واسطه کشتن، خشونت و هراس را به جامعه پمپاژ کنیم؟

 در مواجه با فیلم‌هایی با مضمون قصاص، یا قتل متوفی دیده می‌شود، یا اعدام کردن قاتل یا درد و رنج خانواده‌هایی که قصد گرفتن رضایت را دارند. هر سه وضعیت رنج‌آور است.

در فیلم ما با خانواده‌ای روبرو هستیم که دائما دچار تنش هستند و با عذاب دادن یکدیگر در نحوه برخورد، رنج یکدیگر را افزایش می‌دهند. مخاطب با سر در اعماق خشونتی رادیکال غرق  می‌شود. نکته‌ای که گریبان فیلم جاندار را خواهد گرفت شخصیت پدر است.

پدری که در مورد قضیه گرفتن رضایت خیلی سیاستمدارانه رفتار می‌کند و عقل کل فیلم به حساب می‌آید. چرا چنین پدری که عقل کل فیلم محسوب می‌شود، حین درگیری ترفندی برای مهار فرزندانش اتخاذ نمی‌کند؟ فیلم کارگردانی خوبی داشته باشد، بازیگرانش خوش بدرخشند اما کنش یکی از شخصیت‌ها اراده درام مرکزی را تحت تاثیر قرار بدهد، اعتبار فیلم مخدوش می‌شود.

فیلم ضرباهنگ بشدت سریعی دارد و به صحنه‌ها گفت‌وگو و جدل‌های دو یا چند نفره اتکای فراوانی دارد و هیچ گسستی در این روند وجود ندارد. اما واقعیت این است که هر صحنه باید قضاوتی را از شخصیت‌های بدهد و قضاوت ها با توجه به واکنش متغیر بازیگران، تغییر می‌کند به همین دلیل منطق در پرورش دادن شخصیت‌ها ، تم فیلم زیگزاگی می‌کند. به همین دلیل واکنش جمال در دو بخش از فیلم، مخاطب را شوکه نمی‌کند. چرا در صحنه دادگاه علی‌رقم که اینکه آگاه به عقوبت تصمیم خویش است، ناگهان تغییر مسیر می‌دهد و تصمیم خود را تغییر می‌دهد. درونیات و کنش این شخصیت آنچنان بر تماشاگر مشخص و واضح نیست. این تصمیم با انتخاب پایان فیلم نوعی سردرگمی را بوجود می‌آورد. در واقع پایان ضعیف فیلم و سردرگم آن، همه وجوه زیبای آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. اما فراموش نکنیم سازندگان این فیلم تازه اول راه هستند و این فیلم نخستین تلاش آنان در عرصه سینماست.

 حامد بهداد در نقش نعیم دوباره نشان داد که او بازیگری است که هیچگاه در درخشیدن متوقف نخواهد شد. با اینکه نقش مکمل فیلم را پذیرفته است اما نقش بسزایی در فیلم دارد و اثبات می‌کند، حضور موفق دو دهه‌ای او آنچنان تعجب‌برانگیز نیست.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.