پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۴

نقدی بر فیلم «غلامرضا تختی»

پرتره ای که دنبال سیمرغ بهترین فیلم جشنواره خواهد بود

 فیلم سینمایی «غلامرضا تختی»

سینماپرس: بهرام توکلی فیلمساز وابسته به جریان شبه روشنفکر است که در سال های اخیر با بودجه های دولتی فیلم می سازد، امسال نیز با فیلم غلامرضا تختی به جشنواره فجر آمد تا برای دومین سال پیاپی در مهمترین رویداد سینمایی کشور حاضر باشد.

شمس‌الدین حمیدیان/ بهرام توکلی فیلمساز وابسته به جریان شبه روشنفکر است که در سال های اخیر با بودجه های دولتی فیلم می سازد و امسال نیز با فیلم غلامرضا تختی به جشنواره فجر آمد تا برای دومین سال پیاپی در مهمترین رویداد سینمایی کشور حاضر باشد؛   او که تجربه کار در ژانرهای مختلف را دارد این بار به سراغ یک سوژه تاریخی رفته است تا بتواند بخش دیگری از توانایی های کارگردانی خود را به رخ بکشد و این در حالی است که ژانر بیوگرافی که تعداد آثار موجه ساخته شده از آن در صنعت سینمای ایران شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد در سینمای جهان طرفداران زیادی دارد و فیلمسازان سعی می کنند با الهام از زندگی شخصیت های گوناگون شناخته شده دست به خلق اثر هنری بزنند؛ اما شاید سخت ترین قسمت های ساخت چنین آثاری قسمت های مناقشه برانگیز زندگی این شخصیت که اتفاقا تعبیرهای گوناگونی از آن وجود دارد برای مثال در همین فیلم تختی، فیلمساز با چیدن پازل های مختلف فیلم سعی می کند به بیننده القا کند که تختی خودکشی کرده است و نه اینکه کشته شده است اما توکلی در نشست خبری بعد از پایان فیلم ابراز داشت که اساسا نمی خواسته وارد مسئله مرگ تختی شود و هدف آن به تصویر کشیدن زندگی او بوده است اما به طور واضح می توان با دیدن فیلم متوجه هوشمندی کارگردان و سعی ویژه او برای نشان دادن افسردگی ها و تحت فشار قرار گرفتن های خانوادگی و حکومتی گردید که این همه ذهن مخاطب سینمایی اثر را در پاسخ به سوال چگونگی مرگ تختی به سمت خودکشی می­ برد.



فیلم سینمایی غلامرضا تختی اثری خوش ساخت و دلنشین از برای مخاطب سینمایی است؛ اثری که به روایت زندگی اَبر پهلوان معاصر ایران، یعنی غلامرضا تختی در سه مقطع زمانی می پردازد که در این میان تصویر سازی از در دوران بچگی تختی به زندگی بسیار فقیرانه او در کپر و تمسخر همواره تختی توسط دوستان و اطرافیان و در مقابل عجز او در دفاع از خود خلاصه و به ابتدای دوران نوجوانی او که کشتی را تحت نظر مربی ادامه می دهد نیز ادامه پیدا نموده و تا به آنجا پیش می رود که با سرزنش مربی مبنی بر رها کردن کشتی مواجه می شود اما در این مقطع نقطه عطف زندگی تختی بدون هر مقدمه ای شکل گرفته و  او  در انزوای کامل شروع به تمرین های جدی نموده و به صورت رسمی  در عرصه کشتی حاضر شده و با شکست های مداوم حریف در عین جوانمردی به قهرمان ملی مورد احترام مردم مبدل می شود.


فیلم سینمایی غلامرضا تختی بار دیگر ثابت می کند که کارگردانان در تمامی آثار سینمایی پرتره در روایت رویدادهای واقعی و مستند فقط بخش هایی که مورد علاقه و مورد توجه خود می باشد را نقل می کنند و از این جهت توکلی نیز به برجسته سازی رابطه تختی با مصدق و جبهه ملی می پردازد و این همه بار دیگر ضرورت توجه بیشتر متولیان فرهنگی در واگذاری و برون سپاری تولید آثاری این چنینی را متذکر می شود و این همه در حالی است که تهیه کننده توانمند اثر نیز در این فرایند بی تاثیر نبوده و از این حیث اگر چه سعید ملکان با توانمندی و نفوذ خود بودجه های هنگفتی از مجموعه های حکومتی همچون بنیاد سینمایی فارابی و یا سازمان سینمایی اوج می گیرد؛ اما بیشتر سیاست گذار است تا سیاست پذیر و به نوعی با جیب بیت المال به دنبال طرح دغدغه های شخصی خود و روایت های منوالفکرانه خویش می باشند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.