یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۶

۹ دی و مدیریت نابینای فرهنگی کشور

رسانه‌های منفعل و براندازی نرمی که همچنان دیده نمی شود

9 دی

سینماپرس: یکی از سوالات اصلی و اساسی آیندگان، از هنرمندان امروز ایران زمین و بالاخص متولیان فرهنگ و هنر کشور این خواهد بود که به راستی چرا جوانب مختلف فتنه ی ۱۳۸۸، مورد نگاه داشت تاریخی قرار نگرفت و چرا حماسه ۹ دی با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال، به عنوان میراث فرهنگی ملت ایران ثبت و ضبط نگردید.

زینب غفاری/ امسال نهمین سالگرد واقعه ۹ دی ۱۳۸۸ هجری شمسی است؛ واقعه ای به یادماندنی در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی که طی آن حماسه با شکوه ملت ایران در برابر فتنه گران و براندازان برگزار شد و اقشار مختلف ملت مسلمان، جواب دندان شکنی را به دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران دادند.



اما به راستی در طی این نه سال، دستگاههای فرهنگی مختلف و به خصوص تاثیرگزارترین آنها یعنی صنعت سینمای ایران چه اقداماتی را در راستای روشنگری از ابعاد مختلف این فتنه بزرگ و همچنین حماسه با شکوهی که در برابر آن  در روز ۹ دی رقم خورد صورت گرفته است!؟



شاید یکی از سوالات اصلی و اساسی آیندگان، از هنرمندان امروز ایران زمین و بالاخص متولیان فرهنگ و هنر کشور این باشد که به راستی چرا جوانب مختلف فتنه ی ۱۳۸۸، مورد نگاه داشت تاریخی قرار نگرفت و چرا حماسه ۹ دی با زبان هنر و بالاخص فیلم و سریال، به عنوان میراث فرهنگی ملت ایران ثبت و ضبط نگردید.


با نگاه کلی به کارنامه و عملکرد ۹ ساله اخیر دستگاه های مختلف فرهنگی و بویژه سینمایی به این نتیجه می رسیم که نه تنها اقدامات موثری به جز در معدود مواردی صورت نگرفته است بلکه سیاست مشخص و راهبردی اساسی برای این موضوع حساس که اتفاقا معاصر هم هست اتخاذ نشده است و اساسا یک بی تفاوتی همگانی در سینما و تلویزیون ما به این موضوع وجود دارد به نوعی که حتی سازمانهایی که بودجه های ایشان از بیت المال تامین می شود هیچ اثری در این زمینه تولید نکردند و این امر بسیار تعجب برانگیز است.


به عنوان مثال سازمان هنری، رسانه ای اوج که بودجه آن مستیقما از نهاد ارزشی و ارگان رسمی پاسداری از  انقلاب اسلامی تامین می شود، در طی سال های اخیر اساسا هیچ کارنامه و دستآورد هنری ویژه ای را در رابطه با فتنه ۸۸ از خود بروز نداده و هیچ اثر سینمایی موجهی را تولید نکرده است ...



سازمان هنری، رسانه‌ای اوج، مجموعه ای است که اساسا هدف از تاسیس و به نوعی وظیفه اصلی آن ترویج و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی است؛ سازمانی که با بودجه های فرهنگی خوب و مناسب خود حتی گاه و بیگاه به مسائل متفرقه نیز پرداخته است؛ اما رسالت خود ندانسته که اثری در رابطه با واقعه‌ی مهم در تاریخ سیاسی معاصر انقلاب اسلامی بسازد و این در حالی است که همین سازمان در تکلیف مقرری خود دیده است که فیلم سطح پایین و گُنگی مانند فیلم سینمایی سوتفاهم را در چارچوب وظایف سازمانی خود تولید و بودجه ساخت آن را تامین نماید؛ فیلمی که معلوم نیست با چه هدفی و رویکردی از بودجه بیت المال ساخته شده است.



جالب آن است که تهیه کننده فیلم سینمایی سوتفاهم در مورد انتخاب این فیلمنامه برای ساخت ابراز می دارد:

سازمان اوج تصمیم گرفته به غیر از فیلم های جنگی وارد فیلم های اجتماعی و فلسفی هم بشود و با توجه به پیام فیلم این سازمان برای ساخت آن اقدام کرد.




پاسخ به این پرسش که اساسا سازمانی چون سازمان هنری، رسانه‌ای اوج چرا احساس دغدغه ای در حوزه ساخت اثری درباره‌ی فتنه ۱۳۸۸ هجری شمسی نکرده است به افرادی بر می گردد که در مدیریت فرهنگی حال حاضر کشور جستجو نمود؛ مدیریتی که با سیاست های محافظه کارانه آن، از یک سو به تحقیر سازمان های ارزشی می پردازد و از سوی دیگر راه کار برون رفت از این تحقیر را در اقدام ایشان به برجسته سازی کارگردان های منوالفکری که همواره پرسه در مه  می زنند را معرفی و استفاده از امثال ایشان را به جهت ایجاد وجاهت و اعتبار سازمانی همچون اوج در عرصه‌ی سینمایی کشور توصیه می نماید.


در این میان شاید حضور سازمان اوج را بتوان به خاطر نوپا بودن توجیه نمود؛ اما به راستی حوزه هنری انقلاب اسلامی که سابقه ای به مراتب بیشتری از سازمان اوج دارد و پروژه های هنگفتی را تحت قالب سرمایه‌های خود هدایت کرده است و ... در زمینه حفظ و به تصویر کشیدن حماسه ای همچون ۹ دی کجا است!؟



حوزه هنری سازمان عریض و طویلی است که اگر چه زیر مجموعه سازمان تبلیغات اسلامی می باشد؛ اما به هیچ عنوان دغدغه ی تبلیغ مبانی انقلاب اسلامی را در تولیدات سینمایی خود حس نمی کند و با کمال تاسف تولید چنین آثاری را در شرح وظایف خود ندیده است و اساسا بر این عقیده نمی باشد که اثری در رابطه با فتنه شوم دشمنان انقلاب اسلامی در سال ۸۸ بسازد و فقط تنها وظیفه ی سینمایی خود را معطوف تولید آثار مجعولی به مانند فیلم سینمایی بیست و یک روز بعد در حوزه اجتماعی شده است؛ آثاری پرهزینه و فاقد کیفیت با کارگردان های یکبار مصرف نموده و این مجموعه را به جولانگاهی از برای حضور شخصیت های معلوم الحال و اعتبار بخشیدن به افرادی همچون تهیه کننده ما همه با هم هستیم در صنعت سینمای کشور مبدل ساخته است.



جای تعجب دارد که سازمانی همچون حوزه هنری انقلاب اسلامی که سعی داشته خود را همواره دغدغه‌مند معرفی کند و سال های متمادی هست  که از مدیریت ثابت و مقتدری همچون محمد حمزه زاده در راس سازمان سینمایی خود بهره مند است؛ چطور دغدغه‌ای در زمینه انعکاس و ثبت سینمایی حماسه ۹ دی ۱۳۸۸ هجری شمسی در خود احساس ننموده است؛ حماسه ای مهم که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته و متاسفانه سازمان مسئول تبلیغ انقلاب اسلامی، توصیه امام امت را که از آثار تلخ اجتماعی پرهیز کنید را مورد توجه قرار نداده و قریب به ۹ سال است که اجابت ننموده است.



البته مهمترین سازمان و شاید بزرگترین سازمان رسانه ای جمهوری اسلامی ایران یعنی صدا و سیما نیز عملکرد و کارنامه ای بهتر از سایر نهادهای متولی فرهنگی کشور ندارد؛ سازمانی که علیرغم وسعت و گستردگی آن نتوانسته آثاری شاخصی را با موضوع فتنه ۱۳۸۸ هجری شمسی تولید کند و نه تنها در این زمینه ناموفق بوده است، بلکه در بازبخش معدود آثار موفق در این حوزه از جمله فیلم سینمایی قلاده های طلا (محصول سال ۱۳۹۰ هجری شمسی) نیز بی رغبت مختارگونه از خود نشان داده است!



پس از گذشت بیش از هفت سال از حوادث فتنه ی ۸۸ و در آستانه ی سالروز حماسه ی ۹ دی، باید جستجو نمود که به راستی چرا حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در مقام رسانه ی حاکمیتی و به عنوان رسانه ی ملت مسلمان ایران؛ که وظیفه ی اصلی ماندگارنمودن نقاط عطف ملت ایران را عهده دار است؛ به واسطه ی غفلت و یا شاید به سبب برخی مسایل دیگر، اولویت فیلم  و سریال های ۳۰۰ قسمتی خود را به موضوعاتی برآمده از میل معاونت های مختلف خود در شمال کشور و سواحل دریای خزر و ... تقلیل منزلت بخشیده و هیچ برنامه ای از برای ثبت هنرمندانه ی این نقطه ی عطف تاریخی با زبان هنر فیلم و سریال ندارد.



شدت ضعف و تعارضات عمیق موجود در رسانه ی ملی به نحوی است که به تازگی ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم سینمایی قلاده های طلا در اعتراض به عدم بازپخش آثار خود در تلویزیون و یا بعضا سانسورهای شدید این اثر سینمایی واکنش نشان داده و سازمان صدا و سیما را متهم به بی رغبتی در نمایش و تبیین موضوعاتی از این دست کرده است. پس جای تامل دارد که به راستی چرا سازمانی چون صدا و سیما در موضوع تبیین و تعریف یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران، این حجم از بیتفاوتی را به عنوان رسانه ی رسمی جمهوری اسلامی رقم زده است.




اما پس از رسانه ملی، قطعا سازمان سینمایی به عنوان مهمترین سازمان متولی در تبیین براندازی نرم در قالب فتنه دشمنان شناخته می شود؛ سازمانی که می بایست با بهره گیری از مجموعه های تحت مدیریت خود، فتنه ۱۳۸۸ و ابعاد و جوانب آن را به صورت نمایشی و با بهره گیری از ابزار تاثیرگزار سینما و صد البته سیاستگزاری دقیق در این حوزه پوشش دهد.


باید توجه داشت که معدود فیلم های ساخته شده با موضوع فتنه ۱۳۸۸ هجری شمسی مربوطه به دوره چهارساله ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ هجری شمسی بر می گردد و از سال ۱۳۹۲ هجری شمسی و با مستقر شدن دولت یازدهم تعداد فیلم های سینمایی با چنین موضوعی به صفر رسید و در این میان نکته جدی که وجود دارد این است که در تمامی نهادها و دستگاه های فرهنگی ذکر شده و بالاخص سازمان سینمایی، هیچ گونه عزم جدی از برای تبیین و روشنگری اتفاقات سال ۸۸ وجود ندارد و یا اگر هم وجود دارد قدرت آن از قدرت مردمی که در ۹ دی ۱۳۸۸ شکل گرفت خیلی کمتر است و صنعت سینمای کشور هنوز نتوانسته ۹ دی را به عنوان حماسه باشکوه و ماندگار در تاریخ ایران را با ابزار هنر باز خلق نماید.




به عبارتی دیگر؛ سازمان سینمایی به عنوان زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در قالب نهادی که بودجه آن مستقیما از بیت‌المال تامین می‌شود و مهمترین نهاد سیاستگزار در موضوعات فرهنگی، ملی در عرصه سینما شناخته می شود و ... اساسا وظیفه دارد تا عملکردی ویژه ای در نگاه داشت تاریخی حماسه ۹ دی، به عنوان یکی از موضوعات شاخص در پیکره فرهنگی، ملی ایران اسلامی از خود نشان داده و با زبان هنر و بالاخص با حمایت از تولید آثار سینمایی، به عنوان میراث فرهنگی کشور به ثبت و ضبط این مهم همت گمارد. اما مع الاسف سازمان سینمایی نه تنها توانسته در انجام این وظیفه خطیر خود سربلند باشد، بلکه درست عکس مسیر اصولی و درست حرکت کرده و با حمایت و دادن پروانه ساخت به فیلمهایی که سعی در تقابل با حماسه ملت مسلمان ایران در ۹ دی ۱۳۸۸ و  تطهیر فتنه گران داشتند و ...، خلاف جهت وظیفه ذاتی خود عمل نموده است.


آثار و تولیداتی همچون فیلم سینمایی عصبانی نیستم به کارگردانی رضا درمیشیان که به گفته مسئولان سازمان سینمایی وقت با فیلمنامه‌های مغایر با فیلمنامه ای که موفق به اخذ پروانه ساخت شده بودند ...؛ با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید مجوز نمایش عمومی گرفتند و از حمایت خاص سازمان سینمایی در موعد اکران خود بهره مند گردیدند.




در این میان، نکته جالب آن است که بدانیم، در کنار حمایت و اکران این قبیل آثار، فیلم ضعیف و حتی مجهولی همچون ماه گرفتگی به عنوان تک اثر انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس که در تلاش برای تصویرسازی از فتنه ۸۸ برآمده، نیز با بایکوت شدید مدیریت سینمایی کشور مواجه شده و حتی با گذشت دو سال از ساخت اثر هنوز موفق به نمایش عمومی نشده است و به دلایل نامشخص پشت در اکران عمومی مانده است.


اثری همچون فیلم سینمایی ماه گرفتگی آنقدر از لحاظ فُرم و محتوی سینمایی ضعیف است که اگر چه نمی تواند طعم خوش قلاده های طلا را در ذهن مخاطب ناخوش سازد؛ اما با این وجود می تواند به خوبی گناه بزرگی که برخی از دست‌اندرکاران فتنه‌ها در کشور انجام دادند را موجه جلوه دهد و اقدام جنایت کارانه ی ایشان در امیدوار کردن دشمن به ادامه ی دشمنی بر علیه ملت مسلمان ایران را سرپوش گذارد و  این همه در حالی است که مدیریت فرهنگی و سینمایی کشور حتی این حداقل حضور رسانه ای و قرایت مجهول از فتنه ۸۸ را نیز بر نمی تابد.




شاید بهتر باشد که بگوییم مافیای صنعت سینما، حضور آثار و تولیدات سینمایی حول فتنه ۸۸ را نمی دهد؛ مافیایی که بخش وسیعی از حضور مدیران فرهنگی و سینمایی را تحت کنترل خویش داشته و دارد؛ مافیایی پُرنفوذ که هر اثری را با موضوع فتنه ۸۸ بایکوت ساخته و با تحریم مواجه می نماید و در میان فیلمهایی هم هستند که با تحریم بازیگران مواجه شدند از جمله فیلم سینمایی قلاده‌های طلا (محصول سال ۱۳۹۰ هجری شمسی) و فیلم سینمایی فیلم پایان‌نامه (اولین فیلم سینمایی با موضوع فتنه ۸۸ و محصول سال ۱۳۸۹ هجری شمسی) که بازیگران آنها حتی قرارداد هم امضا کردند اما با تهدید جریان پُرقدرت مافیایی، عقب‌نشینی کرده و اعلان انصراف یا پشیمانی شدید نمودند.


حضور ویژه جریان مافیای پُرنفوذ سینمایی که بخش عمده ای از آن محصول حضور جریان مدیریت مرموز فرهنگی کشور در دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی، می باشد؛ سبب شد تا بازیگر شاخصی همچون پرویز پرستویی از حضور در فیلم سینمایی قلاده های طلا  انصراف دهد و یا بازیگرانی چون امیر آقایی و لیلا اوتادی، حتی پس از عقد قرارداد رسمی سینمایی، از حضور در فیلم سینمایی فیلم پایان‌نامه منصرف شوند.



حضور  قدرتمند مافیای سینمایی که به برکت سال ها مدیریت فرهنگی و سینمایی دهه ۱۳۶۰ هجری شمسی متولد و رُشد یافت؛ تا به آنجا گسترده و عمیقی است که حتی معود بازیگرانی که در فیلم های سینمایی تولید شده با موضوع فتنه ۸۸ ایفای نقش نموده اند را نیز با انگ ها و تهمت های بسیار گسترده ای در میان هم صنفیان خود مواجه ساخته و حتی برخی از ایشان را نیز با برخوردهای فیزیکی و سخت مورد عتاب و خطاب قرار داده اند تا هزینه ساخت آثار سینمایی در حول این موضوع مهم از توجیه برخوردار نباشد و اساسا هیچ سینماگری نتواند هزینه تولید چنین آثاری را بپردازد.




با این وجود؛ نکته جالبی که دربارهی معدود فیلم های ساخته شده در رابطه با موضوع فتنه ۸۸ وجود دارد این است که هیچگاه این فیلم ها در جشنواره های معتبر داخلی مود توجه قرار نگرفته اند تا تشویقی برای دیگر فیلم سازان برای ساخت آثاری از این دست نباشد.


همچنین سازمان های تابعه سازمان سینمایی، همچون بنیاد سینمایی فارابی که مهمترین نهاد حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است هیچگاه بودجه یا وام اختصاصی برای این دست فیلم ها تعیین نکرد تا عاملی برای تشویق فیلم سازان باشد که البته این امر که جای تعجب ندارد چون رییس وقت بنیاد سینمایی فارابی از نسبت خونی شاخصی با یکی از سران فتنه ۸۸ برخوردار است.



البته در این میان همچنان باید امید داشت و امیدوار بود؛ امید داشت تا درسال های آتی بتوانیم هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی آثاری با موضوع فتنه ۸۸ و حماسه ۹دی داشته باشیم؛ آثاری که بتوانند میراث گران بهای حضور مردم مسلمان ایران در دفاع از کیان انقلاب اسلامی را ثبت و ضبط نموده و به نشل های آتی معرفی نماید.



انقلاب آن وقتی می تواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمندِ خودی داشته باشد و خودش هنرمند را پرورش بدهد. البته یک عده از جوانان دارند این کارها را می کنند؛ خیلی هم خوب است؛ شما هم در هرجا و به هر شکل هستید، این کار را بکنید. به بُرّایی این سلاح توجه کنید. به بهره‌وری فراوان دشمن انقلاب از این سلاح توجه کنید. به این‌که مفاهیم انقلاب، خوب می توانند در قالب هنرهای گوناگون واقع بشوند، توجه کنید و احساس نمایید که این یک ارزش است.

امام خامنه ای در دیدار اعضای کنگره‌ی شعر حوزه‌- ۱۳۷۰/۰۷/۱۵


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.