جمعه ۲۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۸

عطارپور:

مستند از سینما به تلویزیون رفت

اُرُد عطارپور

سینماپرس: اُرُد عطارپور تهیه‌کننده و مستندساز در گفتگویی اظهار کرد: خط‌کشی بین مستند تلویزیونی و سینمایی کار درستی نیست؛ چون مستند از سینما به تلویزیون رفت.

به گزارش سینماپرس، این فیلم به اتفاقات دوران گذشته می‌پردازد که برخی محققان آمریکایی از دانشگاه شیکاگو به منظور مرمت و مطالعه نوشتارهای حک شده بر یکسری از الواح باستانی تخت‌جمشید به ایران می‌آیند و آنها را به آمریکا می‌برند، اما پس نمی‌دهند.

عطارپور درخصوص تفاوت بین مستند تلویزیونی و سینمایی گفت: اگر بخواهیم خط‌کشی کنیم و بگوییم کدام مستند تلویزیونی است و کدام سینمایی کار صحیحی نیست. مستند از سینما به تلویزیون رفت و نه برعکس. ورود قطار به ایستگاه از برادران لومیر یک مستند بود و توسط آنها ادامه پیدا کرد. بعد هم توسط کسانی که به جاهای مختلف دنیا می‌رفتند تا جذابیت‌های دنیا را که شیفته و خواهان زیادی در آن دوره اروپا داشت را ثبت و ضبط کنند و به آدم‌ها نشان بدهند. حتی اگر در سال‌های بعد تقسیم‌بندی‌های مستند را نگاه کنید که گزارشی و توصیفی و خبری و غیره هستند، باز هم می‌بینید که گونه‌هایی هستند که امروزه در تلویزیون هم می‌توانند وجود داشته باشند.

وی تصریح کرد: سخت است که بگوییم کجا این خط فاصله وجود دارد اما می‌توانیم بگوییم فیلم‌هایی هستند که در تلویزیون ساخته می‌شوند و در تعریف گسترده سینمای مستند جا می‌گیرند اما در جشنواره‌ها و اکران سینمایی به عنوان سینمای مستند شناخته نمی‌شود یا اگر بشوند کیفیت نازلی از سینمای مستند را نشان می‌دهند. مثلا تعداد قسمت‌های یک فیلم یکی از این نقاط افتراق است. یک مستند ۱۵ قسمتی در مورد باستان‌شناسی شهر سوخته، علیرغم واجد ارزش بودن به عنوان مستند اما در محافل نخبه‌گرای جشنواره‌ها به عنوان یک اثر خلاق سینمایی قلمداد نمی‌شود. در حالی که فیلم ابراهیم گلستان در ۱۳۴۱ که در تپه‌ مارلیک ساخته شده، اثر مستند شاخص شناخته می‌شود.

این مستندساز افزود: گاهی ممکن است هردوی این آثار در تلویزیون ساخته شده باشند. اساسا تلویزیون هر دو مدل این فیلم‌ها را می‌سازد. نوع اول را برای آنتن و پخش تلویزیونی می‌خواهد که متاسفانه در ایران این مدل کیفیت نازل‌تری دارد در حالی که در خارج، کیفیت این کارها بسیار بالاست. حتی می‌توان گفت که مجموعه‌های مستند در ایران نزول دو چندانی کرده است. بنابراین اصطلاح مستند تلویزیونی به معنای پروداکشن کمتر، در ایران مثل ناسزاست در حالی که در خارج کاملا منطقی است. مستند گزارشی که می‌توانست در معنی واقعی خودش ساخته شود، مدت‌هاست جای خود را داده به مستند تلویزیونی؛ چون مستند گزارشی خوب و با کیفیت همچنان ساخته می‌شود و یکی از انواع رایج مستند است که یک خبر را بسط و گسترش می‌دهد و به حواشی آن می‌پردازد و غیره و غیره و می‌تواند جذاب هم باشد. بعضی از قسمت‌های فیلم‌های آتنبورو هم تلویزیونی است اما می‌بینید که کیفیت فوق‌العاده‌ای دارد. سِر دیوید آتنبورو کجا فیلم ‌می‌سازد؟ تلویزیون یا سینما؟ ایشان برای تلویزیون فیلم‌ می‌سازد اما آیا کیفیت مستندهایش پایین است؟ خط مرزی بین مستند تلویزیونی و سینمایی در جایی دیزالو شده است.

عطارپور ادامه داد: زیبایی‌شناسی در تلویزیون و سینما تغییر کرده و تحت‌تاثیر تغییر تکنولوژی بوده‌ است. کیفیت تصاویر بالاتر رفته ‌است یا مثلا قدرت لنزها بالاتر رفته و ماکرو و میکروهای جدید درست می‌شود. می‌شود به دشت‌های ناشناخته رفت یا روی پای پرندگان دوربین نصب کرد. این فقط در خارج از کشور نیست. در ایران هم ‌نگاه کنید می‌بینید سال‌ها پیش منوچهر انور در فیلم خود راجع به سرم‌‌سازی رازی، در اکثر فیلم (که بسیار هم خوش‌ساخت است) از نمای بسته استفاده کرده است. در فیلم آقای  اصلانی هم همین اتفاق افتاده است. این فیلم‌ها پیشتاز بوده‌اند چون خارج از تلویزیون ساخته می‌شوند. فیلم آقای شیردل نماهای بسته کمتر دارد که روایت شیرینش طلایه‌دار نوعی از مستندها بود. به نظرم تلاش برای دستیابی به یک تعریف قاطع از تفاوت مستند سینمایی و تلویزیونی، ما را به جایی نمی‌رساند؛ وقتی می‌بینیم در کن «رژه پنگوئن‌ها» جایزه می‌گیرد، در حالی که این فیلم آشکارا تقلید از تلویزیون است چون این ‌تلویزیون بوده که سال‌ها مستند حیات وحش تولید کرده است. فیلمی که ال گور معاون بیل کلینتون در مورد محیط زیست ساخت و اسکار مستند گرفت، آشکارا در بسیاری سکانس‌ها فیلمی است تلویزیونی، چون بسیاری از سکانس‌های آن سخنرانی‌های ال‌گور است که قسمت‌های آغازین ‌فیلم است.

وی در ادامه صحبت‌های خود گفت: من فیلم‌هایت را جوری می‌سازم که همه فهم باشد. آقای اصلانی بخشی از سینمای مستند ایران هستند. بخشی از سینمای مستند تجربه‌گراست،‌ بخشی شاعرانه است، بخشی انتزاعی و تجریدی است. کارهای آقای اصلانی در دوره خودش کارهایی بود که از نظر کار با دوربین و به ویژه در «جام حسنلو» کارهایی عالی و شجاعانه بودند. آوردن فرم و بافت تصویر در سینمای مستند و مهمتر از آن باب کردن آن در سینمای مستند کار بزرگی است. ایشان شکل روایت دیگری را می‌پسندند.

عطارپور درباره‌ی ساخت «پرسپولیس- شیکاگو» هم گفت: سال‌ها دنبال این‌ مساله بودم؛ از سال ۸۹ که قرارداد این کار بسته شد. متاسفانه تلویزیون بعد از دو سه‌ سال به دلیل اینکه به نظرشان دوز ایران‌دوستی و تاکید بر گذشته ایران در آن زیاد بود، آن را متوقف کرد و به همین دلیل تا سال ۱۳۹۷ که همین ‌امسال باشد، تولید فیلم طول کشید. طرحی هم دارم که ۲۰ سال است دنبالش هستم اما به دلیل اینکه سرمایه‌گذار پیدا نشده هنوز ساخته نشده‌ است، اما موضوع دائما در ذهن من است. در حال جمع‌آوری اسناد و مدارک هستم و منتظرم که وقتی فیلم سرمایه‌گذار پیدا کرد، آن را بسازم.

وی تاکید کرد: بارها شده که تصویری را پیدا کردم که با پیدا کردنش شگفت‌زده شدم و نمی‌دانستم وجود دارد. در همین فیلم «پرسپولیس-شیکاگو» این اتفاق چندین بار افتاد. طبیعتا یک  بخش روایت بر مبنای آن چیزی است که در دست دارم. سینمای مستندی که در آن بازسازی نیست همیشه باید به واقعیت‌هایی که رخ می‌دهد تن دهد. در سینما وریته حتی نمی‌دانید چه واکنشی در انتظار شما است.
 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.