سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۷

سونامی تئاترهای ۲۵۰ هزارتومانی!

اپرا-نمایش «هفت شهر عشق»

سینماپرس: اگر دستاورد مدیریت فرهنگی ایران در دوره قبل «تئاتر آزاد» یا همان نمایش‌های کمدی سخیف بود، مدیران فرهنگی جدید «تئاتر لاکچری» را پدید آوردند. باقی‌مانده جریان تئاتر آزاد به‌رغم گذشت پنج سال از پایان کار دولت قبل، هنوز هم وجود دارد و ظاهرا حالا نوبت تئاتر لاکچری است که به فهرست گرفتاری‌های فرهنگی کشور اضافه شود.

اگر دستاورد مدیریت فرهنگی ایران در دوره قبل «تئاتر آزاد» یا همان نمایش‌های کمدی سخیف بود، مدیران فرهنگی جدید «تئاتر لاکچری» را پدید آوردند. باقی‌مانده جریان تئاتر آزاد به‌رغم گذشت پنج سال از پایان کار دولت قبل، هنوز هم وجود دارد و ظاهرا حالا نوبت تئاتر لاکچری است که به فهرست گرفتاری‌های فرهنگی کشور اضافه شود. البته یک تفاوت ظریف بین پدید آمدن دو جریان «تئاتر آزاد» و «تئاتر لاکچری» در دو دوره مدیریت فرهنگی وجود دارد و آن هم اینکه تئاتر آزاد اساسا در ایران مساله بی‌سابقه‌ای نبود و نمایش‌های روحوضی و لاله‌زاری و... نمونه‌های قدیمی‌تر همین جریان بودند. اما با گذشت زمان و روی دادن اتفاقات سیاسی- اجتماعی مختلف و تلاش برای قوام‌بخشی به فرهنگ ایران، این جریانات کم‌کم از بین رفته بودند و مدیران وقت فرهنگی در دولت قبل، دوباره آنها را زنده‌ کردند. این یک پس‌رفت فرهنگی بود اما تئاتر لاکچری یک سقوط است؛ چه اینکه چنین چیزی در ایران اساسا وجود نداشت و در سال‌های ۹۶ و ۹۷ تازه با آن مواجه شده‌ایم. به عبارتی مدیران فرهنگی قبل نتوانستند از رستاخیز یک ابتذال فرهنگی جلوگیری کنند ولی مدیران فرهنگی جدید از آنها هم پیش‌تر رفته و چیزی که وجود نداشت را خلق کرده‌اند.

  ابهامات یک گردش مالی عجیب در تئاتر

تئاتر لاکچری به‌شدت شبهه پولشویی را ایجاد می‌کند و معلوم نیست که آیا تمام هزینه‌های تولیدش توسط بلیت‌فروشی در گیشه تامین می‌شود یا زد و بندهایی در پشت پرده وجود دارند؟ هر چند چنین زدوبندهایی به‌طور قطع وجود دارند و ایجاد جریانی مثل تئاتر لاکچری با دامن زدن به مفاسد اقتصادی، به کسانی که حتی در عمرشان یک تئاتر هم ندیده‌اند و به عبارتی به تمام مردم ایران صدمه می‌زند، این موضوع یک چالش فرهنگی دامنه‌دار را هم ایجاد می‌کند. واقعیت این است که عده‌ای برای تماشای همین تئاترهای لاکچری بلیت می‌خرند و به سالن‌های نمایش می‌روند. اما چرا؟ آیا آنها به این نوع نمایش‌ها علاقه دارند؟ به‌طور کلی اکثر افرادی که بلیت چنین نمایش‌هایی را می‌خرند، حتی مخاطب حرفه‌ای تئاتر هم نیستند. وقتی چیزی گران شد، تبدیل به یک کالای لوکس می‌شود که در اختیار گرفتن آن «مایه تفاخر» خواهد شد. اساسا معنای واژه لاکچری همین است. به زبان کاملا عامیانه می‌شود گفت که با قیمت‌گذاری‌های نجومی، یک چیز کاملا بی‌ارزش می‌تواند «باکلاس» شود و خریداری آن جزء جریان چشم و هم‌چشمی‌ها قرار بگیرد. کسانی که بلیت تئاتری مثل بینوایان را می‌خرند و تصویر بلیت را در استوری اینستاگرام‌شان می‌گذارند، نمی‌توان گفت که از علاقه‌مندان هنر هستند، بلکه تنها برای خودنمایی چنین کاری می‌کنند.

  چرایی یک خودنمایی میدانی

آیا آنها حق دارند تئاتر لاکچری بسازند و دیگرانی که بلیت می‌خرند و برای تماشای این کارها به سالن نمایش می‌روند هم حق دارند که چنین کنند؟ پاسخ مدافعان چنین وضعی این است که یک نفر دوست دارد چیزی را که حتی۱۰۰ تومان هم نمی‌ارزد ۱۰۰ میلیون تومان بفروشد. فروشنده راضی است و خریدار هم راضی و این به بقیه ربطی ندارد. عوامل تئاترهایی مثل «بینوایان»، «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» و «هفت شهر عشق» هم می‌خواهند بلیت اثرشان را ۲۵۰ هزار تومان بفروشند و عده‌ای هم می‌خواهند بخرند و این به کسی ربطی ندارد. اما چنین نیست و این اتفاق در صحنه عمومی رخ می‌دهد و به همه مربوط است. اینکه در تئاترهای پایتخت پولشویی‌های کلان صورت بگیرد و ما مجبور باشیم برای دستگیری عوامل آن منتظر دعواهای سیاسی و نیاز به پیدا شدن یک‌سری قربانی در این دعواها بمانیم، مساله‌ای نیست که ذهن مردم ایران، حتی آنهایی که مخاطب تئاتر نیستند، با آن کنار بیاید.

اما بخش فرهنگی این قصه؛ یعنی ترویج فرهنگ لاکچری، مساله دیگری است که توسط رواج تعاریف غلط از حقوق شهروندی کارش به اینجا رسیده است. آیا کلیت جامعه ایران مجبور است ارزش‌گذاری‌های غلط روی آثار هنری را به دلیل علاقه تعداد محدودی از شهروندان به پیدا کردن دستمایه‌ای برای چشم و هم‌چشمی بپذیرد؟ به عبارت ساده‌تر آیا هر شهروند ایرانی حق ندارد اعتراض کند که نمی‌خواهد چون یک عده دوست دارند برای خودنمایی میدانی در اختیارشان باشد، سطح عمومی فرهنگ در کشور به‌طور کل پایین بیاید؟ سطح عمومی فرهنگ در کشور متعلق به همه است و عده‌ای حق ندارند دل‌بخواه آن را پایین بیاورند. هم پولشویی و مفاسد اقتصادی این نوع نمایش‌ها آنها را به کلیت جامعه ایران ربط می‌دهد و هم سطح عمومی فرهنگ که به عبارتی بیت‌المال معنوی به حساب می‌آید و متعلق به همه است. بنابراین نمی‌شود فقط عده‌ای را آزاد گذاشت و اسم این کار را گذاشت، آزادی.

  کدام راه‌حل؟

تنها راه برخورد با قضیه‌ای مثل تئاتر لاکچری، سیاستگذاری از بالاست. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توئیتر می‌نویسد که تئاتر لاکچری با هنر مردمی تئاتر همخوان نیست؛ اما نمایش «بینوایان» را مدیرکل دفتر نمایش خانگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کارگردانی کرده است. حتی اگر کارگردان «بینوایان» مسئولیت دولتی نداشت و این مسئولیت مستقیما به وزارت ارشاد مربوط نمی‌شد، باز هم تنها کسی که باید در این زمینه پاسخگو باشد، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ندادن مجوز به چنین نمایش‌هایی و حراست از کیان عمومی فرهنگ، وظیفه بدیهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ اما حالا بالاترین مسئول این وزارتخانه از طرفی مجوز می‌دهد و از طرف دیگر به صف معترضان توئیتری می‌پیوندد، آن هم در حالی که کارگردان این اثر لاکچری، یکی از مدیران زیردست خود اوست. اساسا چیزی که به آن لاکچری‌بازی گفته می‌شود، با روی کار آمدن مدیریت فرهنگی جدید که دو وزیر قبلی هم در راستای آن قرار داشتند، شدت گرفت و عباس صالحی به‌عنوان وزیر فرهنگ، نه‌تنها به دلیل جلوگیری نکردن از نمایش آثاری مثل «بینوایان»، بلکه به‌طور کلی به علت نوعی از سیاستگذاری فرهنگی که از پنج سال پیش تا به حال کار را به اینجا رسانده است، باید پاسخگو باشد و حالا او یکی از حیرت‌انگیزترین برخوردهای مدیریتی در تاریخ ایران را مرتکب می‌شود؛ در حالی که صالحی خودش جزء مسببان ایجاد وضعیت لاکچری است، یکی از مدیران زیر دستش نمایشی لاکچری را در هتل اسپیناس روی صحنه می‌برد و او به جای عزل این مدیر، حتی جلوی نمایش را نمی‌گیرد و به آن مجوز هم می‌دهد و بعد می‌آید در توئیتر حرکت اعتراضی انجام می‌دهد. اپرای «هفت شهر عشق» مورد جدیدی است که در این خصوص رخ داده؛ این اپرا نمایش به نویسندگی و کارگردانی محمد عبدی‌زاده قرار است در مکانی دولتی اجرا شود؛ اثری که در پوستر منتشر شده آن و در سامانه فروش بلیت اسامی و چهره بازیگران شناخته شده سینما و تئاتر شامل محمدرضا فروتن، ابوالفضل پورعرب، مریلا زارعی، پانته‌آ بهرام، نسیم ادبی، محمدعلی ساربان و اندیشه فولادوند دیده می‌شود. به علاوه، قرار است روزبه نعمت‌الهی، سالار عقیلی و روزبه بمانی هم خوانندگان این اپرا باشند و فریدون شهبازیان رهبر میهمان آن خواهد بود. اسفندیار قره‌باغی، ودود موذن، عباس عابدین‌زاده، هادی قضات و شاهین آرین هم سولیست‌های این اثر هستند. اما محل اجرای کار شاید از همه چیز جالب‌تر است؛ تالار وزارت کشور. اگر فردا وزیر محترم کشور هم به توئیتر آمد تا در کنار وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این وضع اعتراض کند، نباید غافلگیر شد.

*روزنامه فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.