چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷ - ۲۲:۰۳

سلبریتی‌ها را خلع سلاح کنید!

غفاری-قلی خانی-نادری-یونسی-تنابنده-درخشانی-علیدوستی-بهادری-خداداد-افشار-استخری

خبرگزاری فارس: رسانه یکی از دو سلاح سلبریتی‌هاست؛ مردم در کمپین «تحریم رسانه‌ای سلبریتی‌ها» که در «فارس من» ثبت کرده‌اند، از رسانه‌ها به ویژه سایت‌های خبری خواسته‌اند که سلبریتی‌ها را خلع سلاح کنند و به آن‌ها سواری ندهند.

 ۸ سال از راه‌اندازی اینستاگرام می‌گذرد. نیمی از عمر این شبکه اجتماعی گذشته بود که شدت علاقه ایرانیان به آن افزایش یافت؛ چون هم عکس‌محور بود و هم بر خلاف فیسبوک، فیلتر نبود و البته صحت صفحات هنرمندان و افراد سرشناس (با داشتن شماره تماس آن‌ها) قابل تشخیص بود.

این فضای سرگرم‌کننده غیررسمی، رفته‌رفته به یک رقیب جدی برای رسانه‌های رسمی تبدیل شد؛ چون علاوه بر اینکه محدودیت‌ها و خط‌قرمزهای آن‌ها را نداشت، چهره‌های مشهور و پرطرفدار را از رسانه‌ها بی‌نیاز می‌کرد و آن‌ها می‌توانستند بدون واسطه و با نظارت مستقیم خود، به انتشار نظرات و بیان عقایدشان بپردازند.

پدیده سلبریتیسم که تا پیش از آن به حضور در تلویزیون، سینما و جشنواره‌ها خلاصه می‌شد، به این صورت رنگ و بوی جدیدی به خود گرفت و اینستاگرام کارکرد مرجع‌سازی در جامعه پیدا کرد. از سوی دیگر، رسانه‌های نیمه‌رسمی با بازنشر مطالب منتشر شده در اینستاگرام، به این موج سلبریتی‌زدگی دامن زدند.

حالا سلبریتی‌ها درباره هر موضوعی اظهار نظر می‌کردند؛ درست مانند راننده تاکسی یا آرایشگری که از هر مسافر و مشتری خود یک نکته دریافت می‌کند و با دانسته‌های ناقص خود و شنیده‌هایش از رسانه‌های رسمی و غیررسمی پیوند می‌زند و در قامت یک کارشناس به ارائه تحیل می‌پردازد.

اینگونه شد که سلبریتی‌ها با این تصور که چشم جمعیتی به آن‌هاست، شروع به نسخه‌پیچی برای دیگران کردند. از پیشنهاد کاندیدای اصلح در انتخابات ریاست‌جمهوری و نقد عملکرد دولت گرفته تا داوطلب شدن برای کارهای خیرخواهانه مانند کمک به زلزله‌زدگان، جمع‌آوری پول برای عمل جراحی کودکان نیازمند و آزادی زندانیان دیه.

البته در برخی موارد کمک‌هایشان مثمر ثمر بود و به نجات کودکی از بیماری یا محکومی از مرگ می‌انجامید، اما مشکل از آنجا شروع شد که سلبریتی‌ها خود را در لباس نخبگان جامعه و مرجعیت فکری باور کردند و به ابراز نظر درباره هر پدیده‌ای پرداختند؛ آن هم پدیده‌هایی که معمولاً پای سود و ضرر خودشان در میان بود: از افزایش عوارض خروج از کشور تا اعتراض به افزایش نرخ ارز. مخاطبان هم بدون دانستن اصل قضیه، به پیروی از سلبریتی‌ها و بازنشر پست‌های آنان پرداختند.

به عنوان مثال، اعتراض‌ها به افزایش قیمت عوارض خروج از کشور در حالی صورت گرفت که در پنج‌ماهه نخست امسال فقط ۳ میلیون‌ و ۹۲ هزار نفر به سفرهای خارجی ـ اعم از سیاحتی و زیارتی ـ رفته‌اند (طبق آمار اعلامی معاونت گردشگری سازمان میراث فرهنگی)، یعنی کمتر از ۴ درصد مردم ایران! اما سلبریتی‌ها قضیه را به گونه‌ای منعکس کردند که این موضوع به مطالبه اکثریت مردم تبدیل شود.

جالب اینکه سلبریتی‌ها در اعتراض‌های سیاسی و نقد نظام، همیشه یک پای قضیه هستند؛ در حالی که همین افراد از بودجه بیت‌المال استفاده کرده‌اند و در همین حکومت به موقعیت‌های بسیار خوبی در سینما، موسیقی، تلویزیون، ورزش و ... رسیده‌اند! 

جالب‌تر اینکه بسیاری از سلبریتی‌ها تابعیت کشورهای اروپایی و آمریکایی را دارند و حتی فرزندانشان را در خارج از ایران به دنیا می‌آورند، اما در همه حال خود را دلسوز مردم نشان می‌دهند و تأکید می‌کنند وطنشان را دوست دارند و آن را ترک نخواهند کرد.

جدولی که امروز روزنامه فرهیختگان با تیتر «بخشی از جان و تنم» منتشر کرد

البته سلبریتی‌ها حق دارند! چون درآمدهای سرشارشان از حضور در ایران و بازی در فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌ها و در یک کلام، «از جیب مردم» تأمین می‌شود. اما بخش نگران‌کننده موضوع آنجاست که سلبریتی‌ها بدون تحقیق و اطلاع از دلایل، انگیزه‌ها و چرایی رویدادها به اظهار نظر درباره آن‌ها می‌پردازند و وقتی متوجه اشتباه خود می‌شوند، بدون توجه به عواقب کاری که کرده‌اند، به راحتی پست خود را حذف می‌کنند و اگر خیلی انصاف داشته باشند، توضیحی منتشر می‌کنند و می‌گویند هدفشان از بازنشر یا ابراز عقیده، الزاماً خیرخواهی، وطن‌پرستی و نوع‌دوستی بوده است!

گاهی اوقات هدف از انتشار یک عکس یا مطلب، صرفاً جذب دنبال‌کننده (فالوور) بیشتر است، چرا که این روزها یکی از ملاک‌های اصلی انتخاب بازیگر، تعداد فالوورهای اینستاگرام است تا بدین شیوه، بازگشت سرمایه و کسب گیشه تضمین شود!

وحشتناک‌تر اینکه اخبار و تحلیل‌های خام، ناپخته یا جهت‌دار و بعضاً غلط سلبریتی‌ها توسط برخی رسانه‌ها ـ به امید جذب مخاطب بیشتر ـ منتشر شده و به شکل قارچ‌گونه در رسانه‌های عمدتاً غیررسمی تکثیر می‌شود. این موضوع، کارکرد رسانه‌های رسمی را تحت‌الشعاع قرار داده و با تغییر ذائقه مخاطبان باعث می‌شود آن‌ها خود را نسبت به رسانه‌های معتبر ـ رادیو و تلویزیون، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها ـ بی‌نیاز بدانند. چنین می‌شود که دومینوی خطرناک ناآگاهی همینطور ادامه یابد و سایت‌های خبری، کانال‌ها و صفحات مجازی و به طور کلی رسانه‌های غیررسمی، هم خود را به مخاطب تحمیل می‌کنند و دست به عضوگیری گسترده می‌زنند و هم سلبریتی‌ها را با لایک و کلیک به اشتباه می‌اندازند. غافل از آن‌که عِرض خود می‌برند و برای مردم، رسانه‌ها و حتی خود سلبریتی‌ها زحمت درست می‌کنند.

از سوی دیگر، سلبریتیسم، صرفاً در بازیگران و خوانندگان و ورزشکاران خلاصه نمی‌شود، بلکه نوع جدیدی از سلبریتی‌های به اصطلاح مذهبی و انقلابی هم رخ نموده‌اند. آن‌ها هم به گونه‌ای دیگر شهوت دیده‌شدن و لایک‌گرفتن دارند و چون ظاهر موجه‌تری از هنرمندان و ورزشکاران دارند، متأسفانه با استقبال از سوی رسانه‌های همسو با جریان انقلاب مواجه می‌شوند و توئیت‌ها و پست‌های اینستاگرامی‌شان به دفعات بازنشر می‌شود. در حالی که نفس پدیده سلبریتیسم ـ‌ از هر نوع و جریان ـ و مرجع‌سازی برای آن‌ها آسیب‌زا است و رسانه‌ها اگر می‌خواهند به وظیفه ذاتی خود عمل کنند، باید از آن بپرهیزند.

پول و رسانه، دو ابزار سلبریتی‌هاست. آن‌ها پول دارند و این به دیده‌شدنشان از طریق تبلیغات، خرید نقش، تضمین گیشه، برگزاری کنسرت، جذب هوادار و ... کمک می‌کند، اما از پول مهم‌تر، ابزاری به نام رسانه است. سلبریتی‌ها تا زمانی که به سلاح رسانه مجهز هستند، بت‌هایی شکست‌ناپذیرند. رسانه‌ها اگر می‌خواهند بت‌شکن باشند، باید سلبریتی‌ها را خلع سلاح کنند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.