دوشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۷ - ۲۰:۴۳

چرا رسانه‌ملی نوجوان را فراموش کرده است؟

سهم نوجوانان از تلویزیون

سینماپرس: تلویزیون سال‌هاست که نوجوان را فراموش کرده است؛ نوجوان‌ها در رسانه ملی فراموش شده‌اند زمینه‌ای هم برای تولید محصول مفید و مؤثر وجود ندارد و واقعاً نوجوانان ما از برنامه‌های گفتگومحور موعظه‌کننده حوصله‌بر خسته شده‌اند.

بیشترین آسیب رسانه‌ای و نفوذ شبکه‌های آلوده ماهواره‌ای به کودکان و نوجوانان وارد می‌شود اما کنار پرداخت‌های هرچند کم‌وبیش برای کودکان خبر آن‌چنانی از سهم رسانه‌ای مناسب و جذاب نوجوانانه نیست. مشکل ذائقه‌سنجی و مخاطب‌شناسی موج می‌زند و کمترین برنامه‌ای برای نوجوانان ساخته می‌شود، به‌تعبیر مدیران سابق گروه‌های کودک و نوجوان شبکه‌های سیما و برخی از تهیه‌کنندگان با اقداماتی که تلویزیون در قبال راه‌اندازی شبکه امید هم داشته چندان توفیقی به‌ثمر نرسیده است، زیرا یک روانشناس جامع نوجوانانه بر این امور حاکم نیست و جای آن در اتاق‌های فکر و اندیشه‌ورزی هم احساس می‌شود. حقیقتاً نوجوان ما امروز هیچ نوستالژی از برنامه‌ها و فیلم‌های امروز ندارند اما گذشتگان برنامه‌هایی امثال «نیمرخ» را فراموش نخواهند کرد و البته یک مقدار هم جلوتر برویم به «قصه‌های مجید» می‌رسیم. این روزها گویا قشر نوجوان در میانه هیاهوی کودکان و جوانان گم‌ شده‌اند و به‌قول اسدالله اعلایی عضو سابق شورای طرح و برنامه سیما در کودک و نوجوان؛ نوجوان در تلویزیون ما به دست فراموشی سپرده شده است. به‌بهانه این روزهای متعلق به نوجوانان با اسدالله اعلایی از مدیران سابق حوزه کودک و نوجوان و عضو شورای طرح و برنامه حوزه کودک و نوجوان و مراکز انیمیشن صبا، پروین شمشکی تهیه‌کننده قدیمی برنامه‌های کودک و نوجوان تلویزیون و محمد میرکیانی از نویسندگان برنامه حوزه کودک و نوجوان به گفتگو نشستیم که نتیجه آن به‌قرار زیر است:

اسدالله اعلایی: نوجوان جزو اولویت‌های صداوسیما نیست

*موضوع ما درباره نوجوانان است. چه مأموریت‌ها و رسالت‌هایی را تلویزیون در قبال نوجوانان دارد که هنوز به‌اعتقاد بسیاری از کارشناسان و منتقدین نتوانسته در امتداد ذائقه نوجوانان گام بردارد؟

برای اینکه نوجوانان جزو اولویت‌های سازمان نیست و برنامه‌سازی برای بزرگسال از نظر سازمان بااهمیت‌تر است. برای اینکه اساساً کودکان و نوجوانان علی‌رغم اینکه به‌صورت شبکه‌های مستقل هم ایجاد شده‌اند اما در عمل پشتیبانی نمی‌شوند. امروزه در رسانه‌های مخصوصاً معتبر دنیا و  کلاً در فعالیت‌های رسانه‌ای جهان، کودکان و نوجوانان سهم زیادی از فعالیت‌های رسانه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند. آن‌ها از طریق تولید محصولات رسانه‌ای برای کودکان و نوجوانان، هم عقاید، باورها، فرهنگ و سبک زندگی خاصی را در دنیا ترویج می‌کنند، هم تولید این محصولات برای آن‌ها سودآور است و درآمدهای سرسام‌آوری برای آن‌ها می‌آورد، برای اینکه آن‌ها فهمیده‌اند تولید محصول رسانه‌ای برای کودکان و نوجوانان هم به‌لحاظ ایدئولوژیکی و سیاسی و هم به‌لحاظ اقتصادی مهم است و از طرفی دیگر برای آن برنامه‌ریزی و سپس عمل کرده‌اند. ما یا به درک این موضوع مهم نرسیده‌ایم که بعید می‌دانم و یا اینکه در حرف مانده‌ایم. طبیعی است که بنا بر فرمایش معصوم(ع) برخی از جریان‌های خاص از ما جلو می‌زنند و آسیب‌های زیادی می‌بینیم. واقعاً وضعیت موجود تلویزیون در حوزه کودک و نوجوان نیازمند آسیب‌شناسی جدی است، اگر گوش شنوایی باشد.

چرا رسانه‌ملی نوجوان را فراموش کرده است؟

*نوجوانان خیلی پای برنامه‌های گفتگومحور و موعظه‌ای نمی‌نشینند ولی در مقابل هم اقشار نوجوان ما نیازمند مفاهیم کاربردی هستند چرا که آسیب‌های اجتماعی همچون سرقت، ربایش و دوستان ناباب و... گریبان این قشر را گرفته و بایستی تلویزیون به رسالت آگاهی‌سازی و فرهنگسازی خود عمل کند اما نوع بیان مهم است. به‌نظر شما تلویزیون چطور می‌تواند در این راستا مؤثر عمل کند؟

البته همه مسئولیت در حوزه پیشگیری و یا مقابله با آسیب‌های اجتماعی که خیلی هم جدی است، به‌عهده تلویزیون نیست، اما تلویزیون می‌تواند نقش مهمی را در این حوزه ایفا کند. نهاد خانواده مسئول است، آموزش و پرورش مسئول است. نهادهای فرهنگی و آموزشی اعم از رسمی و غیررسمی مسئول هستند. از همه مهمتر نهادهای دینی مانند حوزه و مساجد مسئول هستند. همه رسانه‌ها، سینما و تلویزیون هم مسئول هستند. اگر بخواهیم منصفانه نظر بدهیم باید بگوییم همه در این بخش کم‌کاری می‌کنند و اگر کاری هم می‌کنند عمدتاً نتیجه‌ای در بر ندارد. تلویزیون هم باید مأموریت خودش را با رویکرد تربیتی، آموزشی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی بفهمد و عمل کند. به‌نظر من تلویزیون سال‌هاست که نوجوان را فراموش کرده است. نوجوان‌ها در رسانه ملی فراموش شده‌اند زمینه‌ای هم برای تولید محصول مفید و مؤثر وجود ندارد. من ترجیح می‌دهم که بازتر و مصداقی صحبت نکنم ولی دلیل فراموش شدن نوجوان‌ها در رسانه ملی همین سؤالی است که شما از من می‌کنید.

شیوه برخورد تلویزیون با نوجوان فقط نمایشی نیست

اما نکته‌ای که گفتید چگونه می‌توان با نوجوان به‌صورت جذاب و اثرگذار ارتباط برقرار کرد طبیعی است هر یکی از رسانه‌ها اعم از رسانه‌های مکتوب، رادیو و تلویزیون، رسانه‌های شفاهی مثل منبر و شعر و همین‌طور فضای مجازی متناسب با کارکردهایشان شیوه‌هایی برای برقراری ارتباط دارند. تلویزیون هم با استفاده از اصول فنی، هنری و تکنیک‌های ویژه می‌تواند به‌نوعی با مخاطب نوجوان خود ارتباط برقرار کند که برای او جذاب باشد. این شیوه‌ها تنها شیوه‌های نمایشی نیست. انواع و اقسامی وجود دارد که با رعایت اصول فنی و زیبایی‌شناسی در ساختار و محتوا می‌توان از آن بهره برد و از طرفی می‌تواند تأثیرگذار و بلکه جریان‌ساز باشد. شیوه‌های مستقیم‌گویی ضوابط و یا تکنیک‌های خاص خودش را دارد و ارتباط غیرمستقیم هم روش‌های خودش را دارد. به‌نظرمن هیچ‌کدام بر دیگری ارجح نیست. در هر کدام عناصر زیادی هست که اگر درست به کار برده شود محصول مناسبی ذائقه نوجوان تولید می‌شود. عناصری مثل کلام، موسیقی، موضوع، تصاویر، اصول دراماتیک، تعامل با مخاطبان اگر در جای خود استفاده شوند برای نوجوان جذاب خواهد بود.

تلویزیون شبکه امید را درست تعریف نکرده است

*به‌نظر شما چرا با راه‌اندازی شبکه امید باز هم سهم نوجوانان از برنامه‌ها و فیلم‌های تلویزیونی ناچیز است؟

برای اینکه اولاً تعریف درستی از شبکه امید نشده است. بدون سیاستگذاری، برنامه‌ریزی و ساماندهی مناسب شبکه‌ای را راه انداخته‌اند و ثانیاً همین را پشتیبانی نمی‌کنند. البته پشتیانی از جهت نیروی انسانی، تخصیص امکانات، تخصیص بودجه، پشتیبانی مدیریتی، به‌عنوان مثال شبکه امید را در منتهاالیه غرب تهران در ساختمانی نامناسب جا داده‌اند، با بودجه اندک و باید خودش تلاش کند بودجه‌اش را دربیاورد. از همه مهمتر این شبکه احتیاج دارد از نیروی انسانی کارآمد استفاده کند، چون مهمترین‌ها، کارآمدترها، شایسته‌ترها، باتجربه‌ها و حرفه‌ای‌ترها می‌توانند محصول خوب تولید کنند و این شرایط به‌لحاظ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری برای شبکه امید فراهم نیست. باز هم بهتر است زیاد جزئی نشوم.

پروین شمشکی هم در این گزارش همراه شد و درباره نوجوان اظهارنظر کرد. او که سال‌ها در تلویزیون مسابقات مختلفی برای نوجوانان و برنامه‌های مختلفی را به مرحله تولید رساند تا جایی که لقب صندوقچه اسرار کودک و نوجوان را به او داده‌اند، زیرا شمشکی حدود چهل سال از عمر خودش را وقف کودکان و نوجوانان کرد و ژانری از برنامه نیست که او برای کودک و نوجوان تلویزیون، تولید نکرده باشد. برنامه‌هایی همچون جنگ ۲۰، مسابقه هوشیار و بیدار، مسابقه ۱+۵، مسابقه تصویرها، مسابقه برنده به‌جا، مسابقه گل‌واژه‌ها، مجموعه نمایشی خاله‌جون کوکب و غنچه، مجموعه نمایشی مثل زندگی، برنامه‌های ورزشی و سری نمایش‌های مربوط به اعیاد گوشه‌ای از تولیدات تلویزیونی پروین شمشکی به‌شمار می‌رود.

سلایق متفاوت نوجوانان سرفصل برنامه‌ریزی را با ساختارشکنی مواجه کرده!

*سرکار خانم شمشکی! بفرمایید چرا با توجه به تنوع حوزه نوجوان در رسانه به هیچ کدام از ذائقه‌های نوجوانان در حوزه‌های سرگرمی علمی، آموزشی و تخیلی هیچ توجهی نمی‌شود و انگار این قشر حدوداً ۸میلیونی هیچ سهم بسزایی از این رسانه ملی ندارند. نظر شما در این باره چیست و چرا این اتفاق افتاده است؟

متأسفانه فرار کردن از مشکلات فقط فاصله تا راه‌حل را افزایش می‌دهند. احساس و نظر من در ارتباط با دور بودن نوجوان از حوزه رسانه ملی علم، تجربه و کمبود متخصص در حیطه برنامه‌سازی در ارتباط با نوجوان است. برای آموزش دادن به نوجوان می‌بایست صبور بود و نکاتی را در برنامه‌سازی رعایت کرد که بتواند آن را جذب کند. سلایق متفاوت نوجوانان امروز و درصد اطلاعات بالایشان باعث می‌شود سرفصل برنامه‌سازی کاملاً متفاوت و ساختارشکنی را پذیرا باشند.

قرار نیست با نوجوان اختلاف نداشته باشیم

*ما در هر ژانر و عرصه‌ای در تلویزیون مشکل شناخت ذائقه اقشار مختلف را داریم در موضوع نوجوان که خیلی عقب هستیم و رسانه‌های دیگر بسیار پیشروی کرده‌اند به همین خاطر است که در فضای مجازی این اقشار فعال هستند و بسیار برایشان آسیب‌زاست و شبکه‌های ماهواره‌ای را هم بسیار دنبال می‌کنند. تلویزیون چطور می‌تواند برنامه‌سازی و در عرصه فیلم ورود کند تا این اقشار را به‌سمت خود سوق دهد؟

قرار نیست ما با نوجوان اختلاف نداشته باشیم فقط باید تلاش کنیم تا در برنامه‌سازی‌هایمان نشان دهیم که چگونه با عقاید هرچند مختلف می‌توانیم با ابراز صحیح عقایدمان به تفاهم برسیم. اگر تلاش کنیم برنامه‌سازی برای نوجوان را طوری طرح‌ریزی کنیم که آسان صحبت کنیم با زبان خودش، به نتیجه مطلوب رسیده‌ایم. این هدف را دنبال کنیم که هرچقدر تلاش کردیم و شکست خوردیم مهم نیست با کمکی دیدن یک‌سری برنامه‌های متنوع آموزشی که از طرف رسانه ملی در اختیار تولیدکننده گذاشته می‌شود می‌توان به موفقیت رسید.

نیاز مبرم صداوسیما به متخصصین، مشاوران و روانشناسان حوزه نوجوانان

*ما الگوهای خوبی قبلاً در رسانه ملی برای برنامه‌های نوجوان همچون «نیمرخ» داشته‌ایم با توجه به اینکه مشکلات خاصی در عرصه اخلاقی و حوزه‌های آسیب‌های اجتماعی، نوجوانان را تهدید می‌کند و از طرفی آن‌ها خیلی تاب شنیدن موعظه و سعه صدر دیدن برنامه‌های گفتگومحور و پند و اندرزگونه را ندارند تلویزیون بایستی با چه ادبیاتی در این راستا ورود کند هم آموزنده باشد و هم برایشان جذابیت داشته باشد؟

ساختن برنامه‌هایی که نوجوان را در رسیدن به بلوغ عاطفی و مسایل مربوطه به سنش یاری می‌دهد در واقع تسهیل می‌کند امر برنامه‌سازی را، و نوجوان را به این واسطه می‌تواند جذب کند. مسائلی از قبیل کنار گذاشتن تفکر جادویی، چگونگی مقابله با اضطراب و نگرانی، چگونگی پذیرش درد و رنج زندگی، چگونگی برخورد صحیح با احساس گناه، چگونه به احساس نوجوانی واقعیت ببخشیم، این‌ها مسائلی است که می‌تواند در واقع امر برنامه‌سازی برای نوجوان را به موفقیت برساند. باز تکرار می‌کنم نظرم بر این است ما در رسانه ملی به حضور متخصصین، مشاوران و روانشناس رده سنی نوجوان احتیاج داریم.

سهم حداقلی نوجوان از تلویزیون به مدیران برمی‌گردد

*به‌عنوان حسن ختام بفرمایید تلویزیون با اینکه شبکه امید را راه‌اندازی کرده چرا نوجوانان سهم ناچیزی از برنامه‌ها، فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی دارند؟

به‌عقیده من مستقیماً با مدیریت ارتباط دارد و همچنین عدم وجود متخصصان کارآمد و شیوههایی کاربردی جهت جذب نوجوانان در شبکه امید و در نهایت نادیده گرفتن آنها.

میرکیانی: توانمندی و تجربه نباشد سهم نوجوانان از رسانه پایین می‌آید

محمد میرکیانی سومین نفری بود که در مقام نویسنده کودک و نوجوان با بیش از ۸۰ کتاب، مجموع قصه‌های چاپ‌شده‌اش برای همه گروه‌های سنی در قالب‌های داستان کوتاه‌ بلند و رمان، نزدیک به پانصد عنوان می‌رسد درباره حوزه کودک و نوجوان به گفتگو نشست. او درباره مشکل کم‌توجهی به نوجوانان در عرصه رسانه‌ها خصوصاً تلویزیون، گفت: عرصه تولید فکر و مدیریت فرهنگی به‌طور طبیعی نیازمند دانش و کسب تجربه لازم است و اگر این اتفاق نیفتد انتظارات ما در هر عرصه‌ای از مدیریت رسانه، مطبوعات و مدیریت کتاب و آثار مکتوب برآورده نمی‌شود. وقتی این تجربه و توانمندی وجود نداشته باشد به این‌جا می‌رسد که از سهم حداقلی نوجوانان از رسانه‌ها و عدم برخورد مناسب تولیدکنندگان آثار تلویزیونی با این قشر صحبت کنیم، این بدین معنا نیست که مدیران فعال کنونی آدم‌های صالحی نیستند اما این را باید بدانند که عرصه تولید فکر و مدیریت فرهنگی در همه عرصه‌ها نیازمند توانمندی و کسب تجربه است. اگر این اتفاق نیفتد در نتیجه حاصلی نخواهد داشت.

مدیران فرهنگی ما نباید با زمینه‌های تولید هنری بیگانه باشند

وی با ابراز اینکه "مدیران فرهنگی ما در عرصه فرهنگ و رسانه باید شناخت دقیقی از اندیشه و ویژگی شخصیتی هنرمندان این عرصه داشته باشند"، افزود: برنامه‌سازی، تولید محصول و کالای فرهنگی در گام اول شناخت مخاطب نوجوان و نیازهای آن‌هاست و همچنین بایستی بر عرصه تولید فکر و فرهنگ هم اشراف داشته باشند، از طرفی دیگر در گام‌های بعدی نسبت به جریان‌شناسی فرهنگی آگاهی پیدا کنند و با ظرفیت‌های پیدا و پنهان تولید در رسانه آشنا باشند، عرصه فرهنگ خودی، ملی و دینی، آداب و رسوم و باورهای مردم، نظارت دقیق بر اندیشه و باورهای اقوام ایرانی را بشناسند و با زمینه‌های تولید هنری مثل رسانه، نمایش، ادبیات و داستان بیگانه نباشند. این عوامل وقتی به‌درستی کنار هم قرار بگیرند می‌توانند یک محصول قابل قبول فرهنگی را برای نوجوانان تولید کنند. از همه این‌ها مهمتر مدیریت در عرصه تولید فکر و فرهنگ برای کودکان و نوجوانان است چرا که مدیران فرهنگی ما در عرصه فرهنگ و رسانه باید شناخت دقیقی از اندیشه و ویژگی شخصیتی هنرمندان این عرصه داشه باشند تا بتوانند با آن‌ها خوب ارتباط برقرار کنند و از دنیای ذهنی آن‌ها آگاهی کامل به‌دست آورند.

در تلویزیون طرح و برنامه قدرتمندی نداریم

میرکیانی که علاوه بر نویسندگی تهیه‌کنندگی برنامه‌هایی مثل «بچه‌های ایران» شبکه جام‌جم و «نیمرخ» را به‌عهده داشته است درباره رمز و راز ماندگاری این برنامه‌ها و مشکل برنامه‌سازی امروز برای نوجوانان می‌گوید: یک برنامه باید درست طراحی بشود و ساختار برنامه باید به‌درستی شکل بگیرد. وقتی طراح جذابی برای برنامه ترکیبی زنده نداریم برنامه‌ها موفق نمی‌شود. ساختار جذاب متناسب با نیاز و فضای ذهنی نوجوانان بایستی طراحی و شکل بگیرد؛ چه داستانی و چه غیرداستانی و چه زنده و ضبطی. ما الآن طرح و برنامه قدرتمندی نداریم. از آغاز حرکت در هر مسیری در عرصه تولید فکر و فرهنگ باید طرح و برنامه کامل و جامع داشته باشیم که این طرح و برنامه آغاز و پایان را مشخص می‌کند و محصول را خوب پایه‌ریزی و نظام‌مند می‌سازد. اما متأسفانه امروز شاهد این هستیم که در طراحی قدرتمند نیستیم.

مدیر شبکه به‌تنهایی نمی‌تواند کاری پیش ببرد

وی با اشاره به اینکه اشتباه نشود برنامه جذاب به‌معنای پرهزینه بودن آن برنامه نیست، خاطرنشان کرد: اعتقاد دارم یک برنامه جذاب به‌معنای برنامه پرهزینه نیست. یک برنامه ممکن است جذاب باشد با کمترین هزینه اما دوست‌داشتنی باشد. اتفاقی که می‌افتد طراحی نمی‌شود  و مشکل ما در حوزه کودک و نوجوان این عدم طراحی مناسب است، بنابراین برنامه گفتگومحور بد نیست ولی گاهی جابه‌جایی برخی عناصر در انتخاب مجری، دکور، موسیقی، آیتم‌بندی برنامه‌، موضوعات قابل پردازش که به جذابیت یک برنامه کمک می‌کند در جای خود استفاده نمی‌شود. می‌دانید برنامه ترکیبی زنده در دنیا جذاب و دوست‌داشتنی است، نیروهایی که بخواهند طراحی کنند به‌کار نمی‌گیریم و کسی در مستند مدیر شبکه خود به خود نمی‌تواند هم کار کند و اگر تجربه مدیریت فرهنگی نداشته باشد مزید بر علت می‌شود.

امروز موج‌آفرینی مهمتر از مخاطب‌پذیری است

تهیه‌کننده «نیمرخ» در ادامه اظهار کرد: قدرت مدیر شبکه برمی‌گردد به تشخیص مناسب چیدمان برنامه‌ها در کنداکتور تلویزیون. گاهی برنامه خوب در کنداکتور مناسب چیدمان نمی‌شود که بتواند آن تأثیر مناسب را به‌روی مخاطب بگذارد. از طرفی شناخت ظرفیت‌های رسانه، قدرت طراحی و شناخت عناصر انعطاف‌آمیز در یک برنامه و جذاب‌کننده، به‌کارگیری نیروهای خوب و توانمند می‌تواند موج ایجاد کند. الآن عمر مخاطب‌پذیری به پایان رسیده و می‌توانیم با جریان‌سازی و موج‌آفرینی پیشروی کنیم. در تولید رسانه موج‌آفرینی مهمتر از مخاطب‌پذیری است، کاری که شبکه‌های اجتماعی انجام می‌دهند و اگر در رسانه ملی می‌خواهیم مخاطب ما را ببیند و دنبال کند باید عناصری در برنامه به‌کار گرفته شوند که قدرت موج‌آفرینی داشته باشند. الآن در عصر نبرد واژگان هستیم؛ کسانی که با ادبیات و ظرفیت ادبیات و واژه آشنا نباشند نمی‌توانند در این نبرد به توفیقی دست پیدا کنند چرا که کلمه همان تصویر و تصویر همان کلمه است یعنی کلمه و تصویر ارتباط تنگاتنگی با هم دارند.

مدیریت‌های فرهنگی ما باید شناسنامه داشته باشند

میرکیانی در خاتمه تصریح کرد: در هر بخشی سرمایه‌گذاری کنیم به همان اندازه بایستی انتظار داشته باشیم. عناصر توانمندی به‌کار می‌گیریم بایستی انتظار داشته باشیم. وقتی تجربه و توانمندی در یک شبکه‌ای وجود ندارد ما چه انتظاری می‌توانیم داشته باشیم و چطوری می‌توانیم تعریف کنیم نیروی خلاق چیست و تولید فکر و فرهنگ از کجا شروع می‌شود؟ عناصر کشش‌ و ظرفیت‌ساز یک برنامه چیست؟ آن کسی که در حقیقت در رأس یک شبکه است و نقطه محوری و قطب جمع‌آوری این نیروها باشد. نکته بعد اینکه افرادی که در حوزه مدیریت‌های فرهنگی تلاش می‌کنند باید شناسنامه مشخص فرهنگی داشته باشند. عناصری به‌کار بگیریم برای عناصر فرهنگ و تولید که شناسنامه داشته باشند که براساس آن شناسنامه‌،‌ افراد و هنرمندان با هم ارتباط برقرار کنند و نیروهای توانمند به آن سمت و سو هدایت شوند. مشکل مدیریت‌های فرهنگی در عرصه کودک و نوجوان مشهود است.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.