یکشنبه ۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۵

محمدحسین صفارهرندی:

برخی چهره‌های فرهنگی به ناچار وارد مدیریت شدند/ اقتصاد حوزه فرهنگ باید متکی به خود باشد

 دکتر محمدحسین صفارهرندی

سینماپرس: محمدحسین صفارهرندی معتقد است باید حوزه فرهنگ اقتصادش تا می‌تواند متکی به خودش باشد، ولی ما نقش هدایتی – نظارتی خودمان را کامل کنیم.

به گزارش سینماپرس، دکتر محمدحسین صفارهرندی در کارگاه تخصصی مدرسه خط مشی فرهنگی – رسانه ای که اخیرا توسط روابط عمومی سازمان سینمایی حوزه هنری و به همت اندیشکده اسما برگزار شد، بیان کرد:  بحث فرهنگ در ارتباط با نظام جمهوری اسلامی، بحث سهل و ممتنع نیست. سهل از این جهت که بارزترین مشخصه مسئولان و رهبران انقلاب را هم نگاه کنیم، نه آدم‌های کهنه‌کار سیاسی بودند، نه فعال محیط‌های اقتصادی و نه چهره‌های نظامی. هیچ کدام از این ویژگی‌ها را نداشتند ولی نمی‌شد در موردشان گفت اینها فرهنگی نیستند چرا که کارشان اصلا فرهنگی بود، مخصوصا علما، روحانیون و خود امام، اینها چهره‌های شاخص فرهنگی بودند. از طرفی دیگر ما با تکنولوژی روبه رو بودیم تکنولوژی که به عنوان ابزارهای فرهنگی، هنری و غیره هم خاستگاهش این طرف نبود و طبیعی است که برای دریافت آن دست ما به سمت غیر باید دراز می‌شد. اینها آن بخش ممتنع بودن قضیه است. یعنی با اینکه عشق اول نمود آسان، ولی افتاد مشکل ها. این مشکل هایش این طرف قابل توجه است. طوری که وقتی انقلاب به پیروزی رسید، بسیاری حکم کردند که این انقلاب با این مسئولان و بزرگان و رهبران آمده دفتر فرهنگ و هنر را ببندد. اینکه امام گفتند ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم، برای این بود که جلوی بسته شدن سینماها را بگیرند.

صفارهرندی با اشاره به اینکه برخی مشکلات در مدیریت فرهنگی از ابتدای انقلاب ظهور و بروز پیدا می‌کند، گفت: نمی خواهم کارنابلدی ها را در ۴۰ سالگی انقلاب توجیه کنم، یعنی بگویم اگر امروز ما ضعف داریم، دلیلش فقط در گذشته بوده است. نه، می‌شود پذیرفت که بخشی از مشکلات ما ناشی از این بوده که ما می‌توانستیم جبرانش کنیم و حرکت هم کردیم برای جبرانش. این را نباید با بی انصافی، با نادیده گرفتنش، همه گناهان را به گردن دوره پس از انقلابی انداخت که هیچ نسخه‌ای بالادستی برای کار خودش ندارد.

وی ادامه داد: بعضی از چهره‌های شاخص فرهنگی ما که اگر اوقات خودشان را متمرکز در حوزه فرهنگ می‌کردند، علی‌الاصول ما دستاوردهای بیشتری می‌توانستیم داشته باشیم، در همان ابتدای نظام یا از دست نظام گرفته شدند و به تیر کینه دشمن گرفتار شدند؛ مثل شهید مطهری، مثل شهید مفتح، مثل شهید باهنر، مثل شهید بهشتی؛ و یا بعضی از این شخصیت‌ها که همین خصوصیات و توانمندی‌ها را هم داشتند و خودشان را هم آماده برای همین نوع کارها کرده بودند، به اقتضای شرایطی که پس از انقلاب پیش آمد به مدیریت اجرایی وارد شدند. مثل حضرت آقا، آقای هاشمی رفسنجانی و دیگران. بنابراین تا حد زیادی می‌شود گفت آن چهره‌ها و ظرفیت‌هایی را هم که بالقوه می‌شد حضورشان در عرصه فرهنگ تاثیرگذاری ویژه داشته باشد، هم صرف چیزهای دیگری کردیم برحسب اقتضاء، یعنی چاره‌ای هم نبود. امام فرمودند من نظرم این نبود که علما و روحانیون بیایند مسئولیت اجرایی بپذیرند، ولی شرایط یک طوری شد که بیم این را داشتیم انقلاب به کلی منحرف شود، آن وقت رضایت دادند رئیس جمهور روحانی شود، یعنی یک شخصیت روحانی بیاید سر کار.

وی عنوان کرد: یکی، دو مسئله کوچک هم داریم مثل اقتصاد فرهنگ که واقعا یک مسئله است. اقتصاد فرهنگ از جمله بزنگاه‌هایی است که به واسطه آن خیلی وقت‌ها ما مجبوریم بگوییم ما که پول نداریم بدهیم، اینها خودشان رفته‌اند پول گیر آوردند و دارند تولید می‌کنند، دیگر ما رویمان نمی‌شود جلویشان را بگیریم، اینطوری می‌شود. یا نه، پول دادیم، با پول ما رفته‌اند یک کار دیگر کرده‌اند، در حالی که من معتقدم اتفاقا باید حوزه فرهنگ اقتصادش تا می‌تواند متکی به خودش باشد، ولی ما نقش هدایتی – نظارتی خودمان را کامل کنیم. همه جای دنیا حوزه فرهنگ، یارانه‌بگیر است. در فرانسه یارانه برای فرهنگ در نظر گرفته می‌شود. چرا؟ برای اینکه می‌خواهند هدایت کنند. چون می‌خواهند هدایت کنند و بگویند در این مسیر باید بروی، چارچوب‌ها را اینها می‌دهند. همین هالیوود هدایت می‌کند، وگرنه مگر تصادفی است که یکدفعه یک موج سینمای ضدایرانی مثلا راه می‌افتد. آنها خودشان انگیزه‌های شخصی دارند، هدایت می‌شود.

وی با اشاره به اینکه این مباحث بیشتر جهت انتقال تجربه است، اظهار کرد: ما وقتی مشغول کار شدیم، هم موانعی سر راهمان بود هم امکانات داشتیم که در نتیجه عملکردمان چنین شد. برای آنهایی که مخصوصا علاقه‌مندی جدی به حوزه فرهنگ و مدیریت فرهنگی دارند یادشان باشد ممکن است یک آفتی هم در کمین باشد و نباید از آن غافل شد. اما از طرف دیگر بعضی تجربه‌های موفق باید توسط شما دنبال شود. به عنوان مثال سازمان اوج محلی برای تجربه های مختلف است. نمی‌خواهم روی کل کارهایی که آن‌ها کرده‌اند، صحه بگذارم، ولی حداقلش این بوده که اوج آمد مثلا در تهیه کلیپ‌های محرکی که در سمت انقلاب است، مبدع شد.

وی در پایان گفت: به قدری موثر بود که دیگران هم آمدند این شاخه را دنبال کردند. الان ما در این زمینه یک توانمندی‌ای را در جاهای مختلف پیدا کردیم، خود صدا و سیما به‌عنوان یک مصرف‌کننده اینطور کارها، با این‌که صدا و سیما این چیزها را قبول نداشت، ولی الان به‌عنوان مصرف‌کننده کارهای موفق این‌ها دارد از آن بهره می‌برد. اوج در حال حاضر توانسته تولیداتی را تحویل دهد که صدا و سیما با استقبال می‌آید این‌ها را می‌قاپد و در شبکه‌های مختلفش نشان می‌دهد. ممکن است شما بگویید اوج پشتش یک نهاد قدرتمندی بوده که آن‌جا سرمایه‌گذاری کرده؛ من می‌گویم این هم قبول است، ولی آیا در اشل کوچک‌تری این اوج و این‌ها یک جاهایی بودند که قبل از این‌که اوج شوند، داشتند کار می‌کردند، داشتند یک تلاش‌هایی می‌کردند. پس وقتی شما هنرمندی‌ از خودتان نشان می‌دهید، کسانی نظرشان جلب می‌شود و می‌آیند سراغ شما و می‌گویند می‌خواهی کارت را توسعه دهی، یک مقدار وسیع‌ترش کنی؟ حالا بیا ما سرمایه‌گذاری کنیم. من اعتقاد به این دارم.

*سوره سینما

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.